«انقلابیون» امپریالیسم ساخته در سوریه که «بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» خود را با بریدن سر پیش میبرند، به مجسمه فیلسوف و شاعر بزرگ اسلامی، ابوالعلاء معری هم رحم نکردند و پس از محکوم کردن او به «الحاد» و «شرک» سر مجسمه او را بریدند!
***
و آب شهر از باران و چاه باشد در آن مردی بود که ابوالعلاء معری میگفتند نابینا بود و رییس شهر او بود. نعمتی بسیار داشت و بندگان و کارگران فراوان و خود همه شهر او را چون بندگان بودند و خود طریق زهد پیش گرفته بود گلیمی پوشیده و در خانه نشسته بود. نیم من نان جوین را تبه کرده که جز آن هیچ نخورد و من این معنی شنیدم که در سرای باز نهاده است و نواب و ملازمان او کار شهر میسازند مگر به کلیات که رجوعی به او کنند و وی نعمت خویش از هیچ کس دریغ ندارد و خود صائماللیل باشد و به هیچ شغل دنیا مشغول نشود، و این مرد در شعر و ادب به درجهای است که افاضل شام و مغرب و عراق مقرند که در این عصر کسی به پایهٔ او نبوده است و نیست، و کتابی ساخته است آن را الفصولوالغایات نام نهاده و سخنها آورده است مرموز و مثلها به الفاظ فصیح و عجیب که مردم بر آن واقف نمیشوند مگر بر بعضی اندک و آن کسی نیز که بر وی خواند، چنان او را تهمت کردند که تو این کتاب را به معارضهٔ قرآن کرده ای. و پیوسته زیادت از دویست کس از اطراف آمده باشند و پیش او ادب و شعر خوانند و شنیدم که او را زیادت از صد هزار بیت شعر باشد، کسی از وی پرسید که ایزد تبارک و تعالی این همه مالومنال تو را داده است چه سبب است که مردم را میدهی و خویشتن نمیخوری. جواب داد که مرا بیش از این نیست که میخورم و چون من آن جا رسیدم این مرد هنوز در حیات بود.
تارنگاشت عدالت
منبع: صدای سوسیالیستی
نویسنده: جری فارل
دسامبر ۲۰۱۶
البته در این فصل سخن گفتن از حُسن نیت بسیار بدبینانه است. اما هنوز مانند هر زمان دیگری برای تأمل درباره یک قطعه هنری شکوهمند که در موزه هنر اسلامی برلین قرار دارد، ممکن است مناسب باشد.
این یک پهنه چوبی داخلی از اتاق نشیمن یکی از خانههای اوايل قرن هفدهم در حلب است، که به نحوی متعالی حسننیت را برای همه به تصوير میکشد. چیزی که آنرا چنین متمایز و سترگ مینماید فراگير بودن و جامعيت فرهنگی و مذهبی آن است.
یک شهروند مرفه مسیحی در شهر حلب، تاجر ثروتمند ارمنی به نام عیسا ابن پطروس (مسیح، پسر پطر) در سال ۱۶۰۰ ساختن پهنههای چوبی منقش دیوارهای اتاق پذیرایی خانه خود را آغاز کرد. این اتاقی بود که مهمانان ابتدا وارد آن میشدند، لذا نقش و کارکردی معنیدار و نمونهوار داشت.
نقاشیهایی که اکنون به «اتاق حلب» معروف است قدیمیترین مجموعه از خانههای مسکونی سوریه در دوره عثمانی است. صاحب مسیحی خانه هنرمندان را از بهترین کارگاههای زمان برای به نقش کشیدن موضوعات گوناگون درگیر نمود. (نام «حلب شاه ابن عیسا»، یکی از صنعتگران اثر، روی کتيبه وجود دارد.) اینها بر نقاشیهای کتب اسلامی آن دوران، بر طرحهای گلدار و هندسی قرار دارند، و طبق بهترین سنت اسلامی صورت پذیرفته اند.
موضوعات مسیحی از «عهد عتیق» و «عهد جدید»، از جمله نقش «مریم با کودک» در کنار صحنههای درباری از تصاویر کتب پارسی جای خود را دارند. بخشی از مزامیر تزيینی، ضربالمثلهای عربی و اصول پارسی حک شده در قاب این صحنهها، جامعهای از باورهای مذهبی را برجسته میسازد که به طور مسالمتآمیز در کنار هم زندگی میکردند. اتاق یک بیان بصری از این تنوع موزون است.
تختههای مرکزی در پشت بخش اصلی اتاق، در دو طرف یک در کابینت چوبی که به دیوار وصل است، قرار دارند. صحنههای درباری خاورمیانه در پهنه سمت چپ نقاشی شده و شامل یک شخص درباری که بر تخت نشسته، یک صحنه شکار و شکارگاه، و شاهزادهای که عقابی در دست دارد، میشود. موضوعات «عهد قدیم» و «عهد جدید» که در تختۀ سمت راست نقاشی شده رقص سالومه در برابر هیرود پادشاه، «شام آخر» و قربانی کردن اسماعیل میشود.
چیزی که علاقه به این تصاویر را افزایش میدهد این واقعيت است که آنها خاستگاه خاورمیانهای مسيحیت و شمول طبیعی این مذهب را در فرهنگ منطقهای بازتاب میدهند. برای هنرمند اهل حلب کاملاً عادی است که این شخصیتها را در قالبی خاورمیانهای ترسیم کند.
تختههای دیگر در درون اتاق تصاویر منحصربهفردی از دربار خاورمیانه و صحنههای شکار، یا موضوعات مسیحی ترسیم میکنند. آنها تصاویری از داستانهای عاشقانه «لیلی و مجنون» نظامی (۱۲۰۲-۱۱۴۱)، از «هفت پیکر»، یا «مریم باکره و کودک»، یا جورج قدیس را نشان میدهند. در کنار اینها جانوران تخیلی و واقعی ترسیم شده اند.
موضوعات فراگیر این نقاشیها، این قابهای دیواری به جا مانده را یک مجموعه شکوهمند مینمایند. آنها شاهدی هستند بر تکثر فرهنگی مسالمتآمیزی که شاید تنها میتوانست در شهر تجاری حلب سوریه به وجود آید.
منفیبافی نخواهد بود اگر به اين نکته اشاره کنيم که آن شمول فرهنگی، در زمانیکه ما برای بقای خود دوجندان به آن نیاز داریم، کاملاً از دست رفته است.
http://www.communistpartyofireland.ie/sv/15-jenny.html
***
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.