یکشنبه 03 اسفند 1393
(مقاله ای خواندنی و قابل تأمل، جهت توجه اهل ادب و قلم، برگرفته از سایت ایلنا)
كارگرها چگونه صاحب ادبیات شدند؟
داستانهایی از دستان پینه بسته و صورتهای سوخته
سرویس: فرهنگی و هنری ایلنا
ادبیات ایران هم از دیرباز توجه خواصی به قشر کارگر و توصیف زندگی و دغدغههای آنها داشته است. شخصیت «کاوه آهنگر» در شاهنامه یکی از قدیمیترین شخصیتهای کارگری در ادبیات ایران به شمار میآید.
یکی از این انواع ادبی و ژانرهای داستانی و شعری «ادبیات کارگری» است که نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس به بیان وضع طبقهٔ کارگر، محیط زندگی و کار، فقر، مشکلات و مصائب کارگران، چگونگی استثمار کارگران، همچنین مبارزات حقطلبانهٔ آنها مثل اعتصاب، تظاهرات و تحصن، مسدود کردن بزرگراهها، درگیری، زندان و… میپردازد. بنابراین وقتی یک نویسنده به میان کارگران میرود و با آنها زندگی میکند تا از چگونگی وضعیت آنها باخبر شود و در کنار آنها مبارزه کند و مبارزات آنها را با قلم تصویرسازی میکند؛ میشود ادبیات کارگری.
داستانهایی با بن مایهٔ کار و کارگر از کجا آمدند؟
این ژانر ادبی در قرنهای ۱۹ و ۲۰ در جهان بهویژه در اروپا، آمریکا و شوروی پدید آمد و رشد کرد. بهترین نمونهٔ آثار داستانی کارگری در اروپا «ژرمینال» اثر امیل زولا، در آمریکا «خوشههای خشم» نوشتهٔ جان اشتاینبک است. در شوروی هم آثار زیادی با رویکرد کارگری قبل و بعد از انقلاب سال ۱۹۱۷ تولید شد که «مادر» ماکسیم گورکی معروفترین آنهاست.
ادبیات ایران هم از دیرباز توجه خواصی به قشر کارگر و توصیف زندگی و دغدغههای آنها داشته است. شخصیت «کاوه آهنگر» در شاهنامه یکی از قدیمیترین شخصیتهای کارگری در ادبیات ایران به شمار میآید. بهعلاوه در آثار منثور مثل «سیرالملوک» و «گلستان» نیز شاهد حکایتهایی هستیم که به بحث کارگری پرداختهاند، اما به نظر میرسد بعد از مشروطه و پاگرفتن داستان کوتاه، رمان و… دچار شیکزدگی شدیم و نویسندگان بیشتر از مسائل نغز و عاشقانهای نوشتهاند که هیچ ربطی به پیشرفت و توسعه جامعه ندارد.
البته از آنجاکه قدمت طبقهٔ کارگر و عمر جنبشهای کارگری در ایران، از قدمت ادبیات داستانی کشور به مراتب بیشتر است، نویسندگان ایرانی زیادی، خصوصا در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، به سمت توصیف مایههای اجتماعی و نشان دادن فقر سیاه و سرگردانی آدمهای حاشیهنشین رفتند اما تقریبا در به تصویر کشیدن واقعیتهای روشن و اغلب دردآور زندگی کارگران ایران موفقیت چندانی به دست نیاوردهاند.
اساسا «ادبیات کارگری» حوزهٔ گستردهای است و حتی میتوان گفت یکی از لازمههای توسعه در جامعه به شمار میآید. جامعه نمیتواند مدعی باشد ما خواستار توسعه هستیم اما از آن طرف به ادبیات کارگری بیاعتنا باشد. با اینحال علیرغم جایگاه مهم و حساسی که «ادبیات کارگری» دارد، در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده و از این ژانر همینقدر میدانیم که شاخهای از ادبیات اجتماعی محسوب میشود.
ستارهی کارگران در ادبیات چندان نوری ندارد
شاید دلیل آنکه ادبیات کار و کارگری، از فضاها و مضامین مهجور در ادبیات داستانی ایران است، فقدان تاریخ شفاهی و کتبی از زندگی کارگران و احتمالا تفاوت خاستگاه طبقاتی نویسندگان با این فضاها باشد. تجربههای زیستی نویسندگانی که عموماً یا معلماند یا کارمند، دانشگاهی یا روزنامهنگار و بههرحال دور از معیشت کارگری (و البته دور از رفاهی که از عواید نوشتن پدید آید و آنها را به زندگی متهورانه، تحقیقهای میدانی و خاطرات جسورانه بکشاند)، اصلاً به آنها اجازهی درک عمیق و عینی این قشر وسیع اجتماع را نمیدهد. دلیل مهم دیگر اینکه ادبیات کارگری، در ذات خودش حامل اعتراض و فریاد است. فریادی که نویسنده پیش از نوشتن میداند، تاب شنیدنش وجود ندارد. ترس از ممیزی، ترس از برخورد و… دست نویسنده را برای به تصویر کشیدن دغدغهها و خواستههای اصلی کارگران بسته است. بودند و هستند کسانی که درباره کارگرها و زندگی آنها نوشته باشند و بنویسند، ولی سخت بتوان نام «ادبیات کارگری» را بر آنها نهاد.
مثلا در دوران قاجار عدهای به کشورهای اروپایی میرفتند و با ادبیات آشنا میشدند. بعد با همان سبک و سیاق اروپایی، آن ادبیات را در ایران پیاده میکردند. هرچند چون آن زمان کارخانه، کارگاه و کارگری به معنای اروپاییاش در ایران نبوده، خیلی به «ادبیات کارگری» پرداخته نشده است. البته رمان با چنین موضوعی زیاد ترجمه میشد. شاید به این دلیل که مثلا زمان ناصرالدین شاه در کارخانه ذوبآهن انگلستان یا کارخانههای پارچهبافی آن کشور، ۲۰ هزار کارگر کار میکردند، در حالی که همان زمان در ایران نهایت تعداد کارگر در یک کارگاه ۲۰ – ۳۰ بود و این یعنی تعداد بالای کارگران در کشوری صنعتی مسلما بر میزان و چگونگی پرداختن به زندگی آنها تاثیر مستقیم داشته است.
در دهه ۴۰ که از آن به عنوان اوج ادبیات ایران نام برده میشود، نویسندگان ایرانی کمکم به قالیبافیها، کارگرهای کورهپزخانه و نکات جزئیتر زندگی کارگران پرداختند، اما تقریبا هیچکدام درباره محیطها و مشکلات کارگری چیزی ننوشتند. برخی داستانهای کوتاه هم که رنگ و بوی کارگری داشتند، نتوانستند اصل مطلب را ادا کند. نویسندگان این کارها با همه تواناییهایشان چون کارگر را به شکل عمیق لمس نکرده بود، نمیتوانستند مشکل زندگی کارگری را به خوبی مطرح کنند. کسی نتوانسته ادبیات کارگری را از کار دربیاورد. چون هیچیک از آنها در محیط کارگری نبودند و آن را لمس نکردند.
در خارج از ایران «ادبیات کارگری» معنا و مفهوم دقیق و رسایی دارد که هر دو قسم ادبیات درباره عوام و ادبیات برای عوام را شامل میشود ولی در ایران به دلیل اینکه هم آثاری نوشته شدهاند که به توصیف زندگی قشر ضعیف و فقرا میپردازند و هم کتابهایی با جهتگیری کمونیستی وجود داشته، معنای ادبیات کارگری چندان یکدست نیست، زیرا حجم آثاری که در آنها صراحتا جهتگیری کارگری و زندگی کارگر وجود داشته باشد به نسبت آثاری که فقط درد و رنج طبقه ضعیف را بازگو میکنند یا صرفا نمایهای هستند از ایدئولوژی چپ بسیار اندک است و این باعث شده که اساسا طرح «ادبیات کارگری» برای ادبیات فارسی چندان جدی گرفته نشود و همانطور که اشاره شد حتی تاکنون کتابشناسی دقیق و کاملی از آن ارائه نشده باشد.
برای مثال جای دادن آثار ابوالقاسم لاهوتی، محمدعلی افراشته و احمد شاملو درکنار آثار سعید سلطانپور، احسان طبری یا خاطرات نوشته شده توسط اعضای حزب توده به هیچ وجه درکنار هم منطقی نمینماید و حتی جای دادن برخی از این آثار ذیل ادبیات کارگری نیز همین ناهماهنگی را داراست.
داستانهای کارگری ایرانی عصر گذشته
البته تقسیمبندی دیگری را میتوان با نام آثار بهجای نام نویسندگان نیز انجام داد که دقیقتر به نظر میرسد، مثلا زندهیاد احمد محمود و علیاشرف درویشیان از معدود نویسندگان «کارگری» هستند که موفق به آفرینش آثار ماندگارتر و مطرحتری شدهاند. احمد محمود، نویسندهی برخی از مطرحترین رمانهای فارسی (همسایهها، داستان یک شهر، زمین سوخته و مدار صفر درجه) به قولی تنها نویسندهی ایرانی است که به صورتی کاملا مشخص در رمانها و داستانهای کوتاه خود به زندگی کارگران، مشکلات و مبارزات آنها پرداخته است. پس از او، علیاشرف درویشیان، نویسندهی دیگری است که در آثارش (از این ولایت، سالهای ابری، سلول ۱۸، آبشوران و…) زندگی تهیدستان و کارگران را دستمایهی روایتهایش قرار داده است. در کنار این دو، شمار دیگری از نویسندگان چون نسیم خاکسار، غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی، محمد محمدعلی، اکبر سردوزامی، و حتی محمود دولتآبادی نیز به نوعی آثاری براساس زندگی و مسایل کارگران- و تهیدستان شهری، یا مبارزان سیاسی مدافع کارگران- منتشر کردهاند.
صادق هدایت، بزرگ علوی و جلال آل احمد بعداز جمالزاده در بیست – سی سال اول قرن چهاردهم از بزرگان نثر داستاننویسی معاصر هستند. هرسه این نویسندگان، دستکم یک داستان کارگری داشتهاند. هدایت در داستان (فردا)، بزرگ علوی در داستان (خائن) و جلالآل احمد در داستان نسبتا بلند (از رنجی که میبریم) کار، زندگی و مبارزات کارگران را به تصویر کشیدهاند.
محمد محمدعلی، بیشتر از هر نویسندهای، فضاهای گوناگون ازجمله فضای اسطورهای و حماسی، فضای زندگی طبقهی متوسط و کارمند و فضاهای زندگی سنتی و خرافات قومی را در آثارش آزموده و با مهارت کافی، فضاهای مطلوب داستانش را به شکلهای مختلف خلق کرده است، اما در مجموعه داستان «دریغ از رو به رو» به خلق فضای زندگی کارگری و پیشهوری روی میآورد و با کارکشتگی، این بخش از زندگی شهری را که معمولا در ادبیات داستانی معاصر ما نادیده گرفته میشود، با نگاهی صمیمی ثبت میکند. غلبهی نگاه داستانی بر دشواریهای روزمرهی این طبقه، خاستگاه و مدعای مجموعه داستان دریغ از روبهرو است.
محور داستان «قبل از شروع» نوشتهی نسیم خاکسار هم حول مبارزه راوی و دوستانش که کارگران یک واحد صنعتی هستند علیه استثمار کارفرمایان شکل گرفته است. در عین حال این مبارزهای بین کارگران زحمتکش ایرانی از یکسو و مستشاران صنعتی آمریکایی از سوی دیگر است. مبارزهای که در عین داشتن جهت طبقاتی به شکل نوعی مبارزه با خارجیها متبلور و دارای خصلتی ملیگرایانه است. تضاد و درگیری درونی داستان که در وهلهی اول مبارزه کارگران علیه کارفرمایان بود؛ میرود تا به رقابت بین این دو گروه منجر شود. زیرا پخش اعلامیه و فعالیت سیاسی عملاً مانع از تشکیل سندیکای کارگران خواهد شد. از آنجا که نسیم خاکسار مثل بسیاری از نویسندگان حوزهی کارگری قبل از انقلاب خود را به نوعی رئالیسم سوسیالیستی متعهد میداند، داستانش کمتر شامل جنبههای تصویرسازی زندگی کارگری است و به نظر میرسد با افتادن در ورطه شعارگویی و کلیبافی به نوشتههای تبلیغاتی نزدیکتر است تا یک ادبیات داستانی.
همچنین معروفترین رمان معاصر فارسی (پس از «بوف کور»)، رمان دهجلدی «کلیدر» (محمود دولتآبادی)، و تقریبا تمام آثار دیگر نویسندهی آن، جامعهی دهقانی ایران و مشکلات و مبارزات آن را محور توجه خود قرار داده است.
صمد بهرنگی، یکی از محبوبترین نویسندگان دههی ۴۰ که عمدتا به عنوان نویسندهی «کودکان» شناخته میشود، در داستان «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» یک شبانهروز زندگی یکی از کودکان تهیدست و کارگر شهری به نام لطیف را روایت میکند. پدر لطیف نیز همچون دیگر همشهریهایش به جستجوی کار به تهران آمده و با دستفروشی لقمه نانی خودش و پسرش میخورد و لقمه نانی هم برای مادر میفرستند.
«آشغالدونی» نیز داستانی نسبتا بلند از غلامحسین ساعدی است که به روایت زندگی پسر جوانی پرداخته که به همراه پدر پیر و بیمار خود در خیابانهای شهر شب را به صبح میرساند و با دار و دستهای آشنا میشوند که خون تهیدستان را در ازای چند تومان میکشند و به بیمارستانهای دولتی میفروشند.
در کتاب «از باران تا قافله سالار» که حاصل ۴۰ سال داستاننویسی آذرآیین است نیز، ادبیات کارگری و بومی تلفیق شده است. این نویسنده در داستانهایش زندگی مردم فرودست را نشان میدهد و رفتار شخصیتهای داستانیاش تحت تاثیر موقعیت قرار میگیرند.
گم شدن کارگران در هیاهوی فقر و شهرنشینی
با این وجود در این چند اثر و بسیاری دیگر از داستانهایی که سعی در به تصویر کشیدن سختیها و مشکلات طبقهی تهیدست و ضعیف دارند، توجه ویژه و فوکوس خاصی بر طبقهی کارگر و بطن زندگیها نیست. بهعنوان مثال در داستان «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» بهرنگی کل جمعیت شهرنشین بصورت یک تکه و همگون درمقابل تهیدستان شهری قرار دارند و همه چون بورژواها و بوروکراتهای حاکم تصویر میشوند. آنچه در داستان بهرنگی به کلی غایب است، طبقه کارگر است. چنین فقدانی در داستان یک نویسندهث چپگرا شگفتیآور است. تهران دههی چهل، تنها محیط تعارض میان تهیدستان شهری از یک طرف، و اعیانزادهها از سوی دیگر نبود. بخش قابل توجهی از جمعیت تهران را سوای بورژواها و بوروکراتها و مغازه داران، کارگرانی تشکیل میدادند که در کارخانهها و کارگاههای متعدد به کار مشغول بودند و بچههای آنان به مدرسه میرفتند و قدرت خرید کفش و کلاه و اسباب بازی داشتند. نه در خیابانها و زیرپلها، بلکه در خانههایی ساده اما گرم و با امکانات معمولی زندگی میکردند. میان این طبقه و طبقهی حاکم، تضاد منافعی نیرومند وجود داشت. تصویر یک تکهی شهرنشینان این تمایز مهم و عمده را مغفول باقی میگذارد.
درنهایت داستان، رمان یا شعری را میگویم کارگری که یا در محیط کارگری باشد یا به زندگی کارگری پرداخته باشد. البته محدود کردن تعریف مفهوم «کارگر» به کسانی که صرفا در کارخانه یا کارگاهها کار میکنند نیز حربهای است برای پوشاندن تضاد اصلی «کار» و «سرمایه» و از این رو تعریفی است ناقص و به سود «سرمایهداری». به طورکلی مفهوم «کارگر» تمام کسانی را شامل میشود که مجبورند برای گذران زندگی کارکرده و «پول» دریافت کنند. با این تعریف تمام کسانی که مجبورند «نیروی ذهنی و جسمی» خود را به «کارفرما» بفروشند (حتی یک استاد دانشگاه که فعالیت ذهنیاش را به کارفرما میفروشد)، کارگر به حساب میآیند. از این منظر است که شاید بتوان آثار نویسندگانی چون صمد بهرنگی، مجمود دولت آبادی و… را هم در زمرهی ادبیات مورد نقد و بررسی قرار داد. وقتی یک نویسنده داستان کارگران کارخانه، کارگاه و کارهای خدماتی و امروزه تایپیستها و رانندهها و پرستارها و کودکان کار و… را به تصویر میکشد در واقع «ادبیات کارگری» تولید میکند. به همین دلیل است که یافتن اثری که بتوان آن را مطلقا ادبیات کارگری نامید؛ کاری دشواری است. با این حال این بخش از ادبیات در دهههای مختلف با اقبال نویسندگان و مخاطبان زیادی روبرو بوده که هم این اقبال و هم این شکل خاص ادبیات کارگری در ایران متاثر از شرایط خاص سیاسی و اجتماعی بوده است.
ادبیات کارگری بعداز انقلاب پابرهنهها
بعد از انقلاب هم رمانهای پرفروشی چون «زمین سوخته» (که نخستین و تنها رمان جدی «جنگ» به شمار میرود)، «زمستان ۶۲» و «چراغها را من خاموش میکنم»، با آنکه در فضای جنوب ایران و محیط کارگری «شرکت نفت» اتفاق میافتند، توجه ویژهای به کارگران ندارند.
«زنی با کفشهای مردانه» نوشتهی محمدعلی گودینی که در واقع جلد دوم «تالار پذیرایی پایتخت» به حساب میآید نیز در مورد نقش کارگران در پیروزی انقلاب اسلامی و دوران هشت ساله دفاع مقدس نوشته شده است. زمان داستان از ۶ سال قبل از انقلاب شروع میشود تا سال ۷۰. همچنین در «تالار پذیرایی پایتخت» به مشکلات کارگران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره شده است. علاوه بر این دو داستان، گودینی در رمان «سایه اژدها» هم از نظر گوناگون جامعه کارگری و بحث تولید را بررسی میکند و مسائلی مانند مهاجرت، پدیده قاچاق کالا را نیز در داستان جای داده است. عدهای معتقدند این اثر اولین کتابی است که به صورت مستقیم موضوع کارگری را مطرح میکند.
اگر از شعر سیدعلی صالحی بگذریم، بخشهایی از کتاب «یقه چرکینها»ی او نیز که مبارزات کارگران ساختمانی و نگهبانان شرکت پرسیزیون در مسجدسلیمان را روایت میکند در حوزهی ادبیات کارگری قرار میگیرد.
علاوه بر همهٔ اینها داستانها و رمانهای «مهدی دیگر/ غلامحسین ساعدی»، «بندر/ احمد محمود»، «باز خرید/ پرویز مجدی»، «قربانی/ غزاله علیزاده» و «تابستان همان سال/ ناصر تقوایی» هم ازجمله آثار داستانی روایتگر زندگی کارگری هستند.
داستانهای کارگری تجسم عینی و واقعیتها زندگی
داستانهای کارگری عموما رئال هستند و تا به حال کسی داستان سوررئال در این حوزه ننوشته است. تقریبا در تمام داستانهای این ژانر شخصیتها و کاراکترها مابهازای بیرونی دارند و اغلب از طبقه متوسط به پایین هستند که از شهرشان بیرون آمده و برای به دست آوردن درآمد به پایتخت مهاجرت میکنند. آنان به کارهای کارگری، پیشهوری و گاهی دستفروشی روی میآورند.
البته منتقدی مثل بینیاز سبک و سیاق داستانی رئالیسم آن هم به سبک چالرز دیکنز و جک لندن را پاسخگوی نیاز مخاطب امروزی نمیداند و معتقد است میتوان و باید با حفظ عناصر عینی زندگی کارگری مثل محیط کارگاهی یا کارخانهای، صحبت از شیفتهای کاری و… ماهیت داستانها را در حوزهی کارگری حفظ کرد، اما وارد کردن پیرنگهای داستانی و وقایع جانبی که خواننده را به دنبال خود بکشد یک نیاز اساسی است.
اگر هم تک و توک نویسندگانی داستان کارگری خارج از عرف رئال نوشتهاند، بیش از آنکه به «شخصیتپردازی» و «کنش» طبیعی داستانی توجه داشته باشند، با پدید آوردن کاراکترهای یک بعدی و فضاهای غیرواقعی، بیشتر به دامن «رمانتیسم» سیاسی غلتیدهاند.
باری که شعر به دوش میکشد
از سوی دیگر، ادبیات کارگری منحصر در داستان نیست و بخش عمدهای از بار داستان را شعر به دوش میکشد. بسیاری از شعرهایی که برای کارگر سروده شده، در واقع داستانهای منظوم هستند. دو جلد کتاب هم در حوزه شعر کارگری، با عنوان «دسترنج» منتشر شده است. فرخی یزدی یکی از شاعرانی است که میتواند در این حوزه قرار بگیرد. سابیر هاکا هم شاعر امروزی در حوزهی ادبیات کارگران است که عموم شعرهایش برای و دربارهی این قشر سروده شده است.
داستانهایی که کمتر نقد میشوند و مجال خودنمایی در جشنوارهها را پیدا میکنند
با این همه همین معدود داستانها و رمانهایی که در عرصه ادبیات کارگری جای میگیرند؛ هم از بسیاری جهات دارای ارزش نقد و تفسیر هستند. اما با وجود ارزشهای ادبی و اجتماعی آنها، نقد و بررسی این ژانر و حضور دیده شدن داستانهای کارگری هنوز به به یک «روند» یا «گونه» تبدیل نشده است. گویی نوشتن درباره کارگران و تودههای مردم بیچیز و تحقیر شده جایگاه و منزلت ادبی لازم را ندارد، و به نظر میرسد موضوعات و مایههای کارگری در قلمرو معناشناسی ادبیات نمیگنجد و جایی در قلمرو جوایز ادبی و حتی نقد ندارند.
فتح الله بینیاز(نویسنده و منتقد ادبی) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، ازجمله نقدهایی که میتوان به آثار موجود در حوزهی ادبیات کارگری گرفت را نگاه صرف ایدوئولوژیکی و مبارزاتی به قشر کارگر دانست و گفت: در یک داستان میتوان به چند محور پرداخت و امر غالب و غیرغالب، مثلا میتوان در کنار نشان دادن نوع معاش و زندگی کارگری اتفاقات و روندهای عادی زندگی مثل عاشق شدن، تحصیل کردن، بزرگکردن فرزند و…. را هم در داستان گنجاند و به موازات آن تفاوت سبک زندگی و امکانات رفاهی کارفرما مثل اتومبیل، خانه و زندگی و آموزش را بین کارگر و کارفرما را هم در داستان اضافه کرد. اینکه صرفا مثل ماکسیم گورکی و جک لندن، تنها از دید مبارزاتی به داستان نگاه کنیم برای خوانندهی امروزی جذابیتی ندارد. وجوه مختلف زندگی عادی باید در داستان باشد، حالا از جنبهی زندگی یک کارگر. به علاوه رویدادهایی مثل به تعویق افتادن حقوق ماهیانه، کم بودن دخل و درآمد کارگری نسبت به هزینههای زندگی و درمانی هم باید به نوعی در داستان بازنمایی شود.
او در ادامه افزود: اصلا محور داستان میتواند عشق پسر یکی از کارگران به دختر کارگری دیگر باشد و اساس داستان یک ماجرای رمانتیک و عاشقانه باشد و درکنار این پیرنگ داستانی به بیان وضعیت کارگران در خانه و محل کار هم پرداخته شود. باید به متن زندگی کارگران و روزمرههای آنها وارد شد و درکنار آن زحمت و تلاش این قشر برای گذران زندگی و کمک به تولید کشور هم لحاظ گردد. میشود با اضافه کردن موضوعاتی مثل طولانی بودن مسیر خانه تا محل کار، دغدغههای بیمهای و درمانی، خطرات کار و… حال و هوای داستان را کارگری حفظ کرد. در حال حاضر به دلیل توجه نکردن به بطن زندگی در اینگونه داستانها یا شاهد یک روستانگاری و حاشیهشهرنویسی صرف شدهایم بدون درنظر گرفتن فاکتورهای مهم در ادبیات کارگری و یا با پررنگ کردن بیش از اندازهٔ اِلِمانهای صنفی و حقوقی کارگری و توجه صرف به مبارزات کارگری این ژانر ادبی به ضدخودش تبدیل شده است. در طی این سالها به ادبیات داستانی به کارگران پرداخته است اما به همین دلایل و چون خیلی ایدولوژیک به قضیه نگاه شده از رونق افتاده و دیگر کمتر نویسندهای سراغ نوشتن داستان کارگری میرود.
به گفتهٔ این منتقد در جوایز ادبی مختلفی هم داستان کوتاههای کارگری و هم رمان در این ژانر حضور داشتهاند و بعضا در داوریها تا مراحل بالا هم آمدهاند اما به دلایلی که در بالا ذکر شد نتوانسته بودند؛ بازنمایی خوبی از زندگی کارگری ارائه بدهند و طبعا از دید داوران نهایی در حد و اندازهی دریافت جایزه تشخصی داده نشدهاند.
او همچنین مقایسهی ادبیات کارگری در ایران و کشورهای غربی را هم خیلی اصولی و درست ندانست و بیان کرد: کشوری مثل انگلستان را درنظر بگیرید اگر از دورهی داستاننویسی کلاسیک ژانری بهنام ادبیات کارگری داشته، از آن طرف بیش از یک قرن است که صنعت، کارخانه، پارلمان، سندیکا و… دارد، پس طبیعی است که پرداختن به این مقولات در داستانهایشان از استحکام و استاندارد بیشتری هم برخوردار باشد. بالاخره خیلی پیش از ما با این مباحث زندگی کردهاند.
بینیاز در پاسخ به این پرسش که چرا به نظر میرسد نوشتن از دنیای کارگری و کار کمرنگ شده است؛ گفت: آن زمانی که کارگران به نوعی ستون فقرات تغییر و تحول به حساب میآمدند و با اعتصاب و متوقف کردن کار و تولید صدایشان به گوش همه میرساندند؛ گذشته است. در حال حاضر چقدر کارگر منتظر دریافت حقوق معوقهشان هستند اما بازتابی داده نمیشود؟ عامل تغییر دهنده دیگر کارگران نیستند بلکه رسانهها و بازتاب وقایع است. وقتی کارگران بهعنوان نیروی تغییر اجتماعی مطرح نشوند طبیعی است که نویسنده هم کمتر به سراغشان برود تا داستانی با محوریت کار و کارگز خلق کند، درحالیکه به واقع یکی از بهترین موضوعات برای نوشتن همین دغدغهها و زندگی کارگری است.
از دید غلامرضا امامی (منتقد ادبی) هم از آنجایی که حاشیههای کلان شهرها که محل زندگی قشر کارگر و متوسط پایین هستند، عموما مکانهایی بیهویتاند که نه آرامش محیط روستایی را دارند و نه بهظاهر نعمات شهری در آنها وجود دارد، آثار ادبی که در این فضاها میگذرند خیلی در نقدها و جوایز ادبی دیده نمیشوند و در جوایز ادبی بیشتر به داستانهایی پرداخته میشود که در حوزهی شهری و زندگی آپارتمانی جای میگیرند.
او همچنین در مورد نقد و بررسی داستانهای کارگری گفت: ادبیات کارگری تاکنون چندان جدی به بوتهی نقد گذاشته نشده است. اساسا به ادبیات و قصه توجهی نمیشود. وقتی تیراژ کتاب تا ۵۰۰نسخه در هر نوبت چاپ پایین آمده و از همین تعداد هم درصد یالایی در انیارها خاک میخورند؛ چگونه میتوانیم از جایگاه ادبیات کارگری و نقد و بررسی این آثار صحبت کنیم. جای دریغ دارد که در این اوضاعی که رسانههای جمعی و بهویژه صداوسیما در معرفی کتاب و ادبیات کاهلی و کوتاهی میکند؛ ادبیات و داستانهای حوزهی کارگری نه تنها از دید مخاطب بلکه از دید منتقد هم دور مانده است.
علی دهقان (نویسنده مجموعه داستان چال) نیز در رابطه با کم رونق بودن حضور داستانهای کارگری در جریان نقد روز و جوایز ادبی اضافه کرد: عموم جشنوارهها و جوایز ادبی در عرصهی معرفی و انتخاب آثار شاخص داستانی و ادبی درگیر سانتیمانتالیسم ادبی هستند و این رویدادهای ادبی خیلی معرف بطن و موضوعاتی که در ادبیات اتفاق میافتد؛ نیستند. البته ادبیات کارگری هم برای بررسی و انتخاب خیلی ملاکهای مشخصی نداشته و ندارد. اساسا شکل توسعه در ایران باعث شده تا روند تولید آسیب ببیند و مفاهیمی مثل کار و کارگر که نیروی انسانی تولید هستند؛ هم تعاریف درستی نشده باشند، پس طبعا در ادبیات هم ممکن است گاهی با عناونی مثل مستضعف، تهیدست و… همپوشانی پیدا کنند و یکی تلقی شوند. همین مسئله بین ادبیات فقر و ادبیات کارگری خلط مبحث میکند و درخشش این داستانها در جشنوارههای ادبی مشکل میشود.
جان کلام
با همهی جناحبندیهای سوسالیستی یا متعهد، بیش از ۴۰ میلیون کارگر و خانوادههای کارگری در کشور زندگی میکنند که ادبیات کارگری میتواند و باید پژواک صدای آنها باشد. انگیزه نوشتن برای نویسندهی داستان کارگری، رفع ظلم و تبعیض است. این نویسندگان میتوانند انگیزه کارگری را به وجود آورند. انگیزه داستان کارگری، فقط این نیست که جستوجو کنیم و بدانیم در کارخانه چه خبر بود؟ انگیزه «ادبیات کارگری» مقابله با استثمار و به دنبال آن تولید و صنعت سالم است.
سال ۱۳۶۸ شورای هنری سراسری در خانه کارگر تشکیل شد و یک سال بیشتر دوام نیاورد. چون حمایت نشد، کارها هم از بین رفت. اگر کسی هم پیدا شود و کاری انجام بدهد، بعد از آمدن مدیر و سلیقه دیگر، کارش هدر میرود. در ساختمان وزارت کار، یک معاونت فرهنگی وجود دارد اما ساختار ادبیات کارگری در این وزارتخانه، درک نشده است. سال ۱۳۶۹ اولین جشنواره فرهنگی- هنری کار و کارگر با مشارکت خانه کارگر برگزار شد. جایزههایی هم دادند، اما نوشتههای برتر به صورت کتاب چاپ نشد. به همین دلایل است که در ایران، «ادبیات کارگری» به صورت گسترده و جاافتاده، هرگز به گونهای که در برخی جوامع دیگر وجود دارد، وجود نداشته است. ادبیاتی که میتواند برداشت تازه و حقیقی نسبت به شأن و شخصیت کارگر و عنصر کار به جامعه بدهد و حتی میتوان نام «ادبیات زندگی» را برای آن درنظر گرفت، چراکه داستان آنهایی است که روح بیشیله پیله بر کارگر بودنشان مقدم است.
کارگران معدن «زمستان یورت» در اعتراض به تعویق ۴ ماه حقوق تجمع کردند
1393-12-03
حدود ۷۰۰ کارگر معدن زغال سنگ «زمستان یورت» (شمال غرب) واقع در فاصله ۱۴ کیلومتری شهرستان آزادشهر از توابع استان گلستان، صبح امروز در اعتراض به تعویق ۴ ماه حقوق معوقه مقابل درب ورودی معدن تجمع کردند.
منابع کارگری ایلنا در معدن زمستان یورت گزارش دادند اعتراض کارگران علاوه بر تعویق ۴ ماه حقوق، به کاهش حقوق و نوع قرارداد کار و مشکلات صنفی دیگری همانند عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، پرداخت نشدن اضافه کاریها و… بوده است.
به گفته کارگران، کارفرما وعده کرده بود اضافه کاریهای کارگران را در ماهایی که حقوق کارگران به تاخیر میافتد را بپردازد اما این وعده حداقلی نیز محقق نشده و کارگران هم اکنون در تامین مخارج زندگی خود دچار مشکل شدهاند.
به گفته کارگران، با توجه به نزدیک شدن به پایان سال، حق عیدی، سنوات و پاداش پایان سال کارگران که هر ساله در همین ایام پرداخت میشد امسال به تاخیر افتاده است.
کارگران معدن «زمستان یورت» میگویند؛ ما در این معدن با دریافت حداقل مزد که آنهم اغلب با تاخیر چند ماهه به حسابشان پرداخت میشود دشوارترین کارها را برای تهیه و تولید زغال سنگ انجام میدهیم.
کارگران این معدن همچنین از تاخیر در تامین لباسهای کارگران خبر میدهند. به گفته آنان، در حالی که باید هر شش ماه یکبار به کارگران لباس کار و چکمه جدید داده شود اما در عمل دو سال است که این وظیفه انجام نمیشود.
کارگران در بخش دیگری از سخنان خود درباره نحوه قرارداد کاریشان مدعی شدند؛ دوسال است که کارفرما با کارگران قرار دادی امضاء نکرده است و پیش از این ما حداقل از وضعیت و موارد درج شده در قرار داد با خبر بودیم.
کارگران معدن زمستان یورت همچنین تصریح کردند: یکی دیگر از مشکلات این کارگاه معدنی نحوه اجرای نادرست طرح طبقه بندی مشاغل است چرا که حقوقشان پس از اجرای این طرح هیچ تغییری نکرده است.
اعتراض صنفی کارگران معدن «کوشک بافق» به دومین روز متوالی رسید
1393-12-03
حدود ۱۰۰ نفر از کارگران شیفت بعد از ظهر معدن «کوشک بافق» صبح امروز (3 اسفند) برای دومین روز متوالی در اعتراض به اخراج ۱۶ نفر از همکارانشان و پرداخت نشدن دستمزد طی ۲ ماه گذشته مقابل درب ورودی معدن تجمع کردند. صبح امروز نیز کارگران شیفت صبح به نشانه اعتراض در محل کار خود حاضر نشده بودند. کارگران میگویند به دلیل بیتوجهی به اعتراض دیروزشان، تجمع امروز را برگزار کردهاند.
کارگران معدن سرب و روی کوشک بافق که روز گذشته (2 اسفند) نیز در حمایت از همکاران اخراجیشان تولید را متوقف کرده و تجمعی اعتراضی برپا کرده بودند، به ایلنا گفتهاند: از ابتدای ماه جاری (اسفند) کارفرما ۱۶ نفر از همکارانمان را که در معادن زیرزمینی و روباز را اخراج کرده است.
کارگران با بیان اینکه تاکنون پرداخت حقوق دی و بهمن کارگران معدن کوشک بافق به تعویق افتاد است، درباره دلایل اخراج این ۱۶ کارگر با سوابق ۳ تا ۱۰ ساله میگویند؛ از قول کارفرما نقل شده است که این کارگران در جریان اعتراضات کارگری دی و آذر دست داشته و فراهم کننده زمینه اغتشاش و ناامنی در معدن بودهاند.
به گفته کارگران، تجمعات و اعتراضات آنان خودجوش بوده و تنها برای دست یابی به حقوق و خواستههای صنفی و به طور خاص بر علیه بیعدالتی برگزار شده است، و از طرف هیچ شخص یا نهادی هدایت نشده است.
به گزارش ایلنا، عمدهترین مطالبات کارگران معدن کوشک بافق اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، توجه به مسائل رفاهی و رعایت نکات ایمنی و بهداشتی در محل معدن، پرداخت حق سختی کار و حق پله و تونل، حق جذب سرب و هزینههای غذایی، برخورداری از امنیت شغلی و افزایش مدت قراردادهای منعقده، عدم استفاده از دستگاههای فرسوده در معدن و همچنین استاندارد سازی سیستمهای برق و آب و تهویه و نامناسب بودن امکانات خانه بهداشت، پرداخت اضافه کاری طبق قانون و مواردی از این دست عنوان شده بود. همچنین کارگران خواهان رسیدگی کارفرما به وضعیت پرداخت دیهٔ دو کارگر این معدن که سال گذشته در حین کار در این معدن کشته شده بودند، هستند.
گفتنی است، معدن کوشک بافق یک معدن با مالکیت خصوصی است که توسط شرکت معدن بافق (سهامی عام) اداره میشود و با بیش از ۳۵۰ کارگر در در فاصله ۱۶۵ کیلومتری شرق یزد و ۴۵ کیلومتری شمال شرق شهرستان بافق واقع شده است.
حاشیه و متن تجمع ۲۰۰۰ پرستار مقابل مجلس/ گزارش تصویری
1393-12-03
جامعهٔ پرستاری کشور صبح امروز و در آستانهٔ روز پرستار، برای سومین بار در یک سال اخیر در اعتراض به عدم اجرای مطالبات صنفی خود در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع اعتراضی برپا کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در ساعت اولیه تجمع اعتراضی امروز پرستاران ۱۰۰۰ نفر شرکت کرده بودند اما به تدریج تعداد معترضین که از شهرهای مختلف کشور خود را به تهران رسانده بودند به حدود ۲۰۰۰ نفر رسید.
پرستاران از استانهای تهران، یزد، خراسان، همدان، مازندران، گیلان، اصفهان و چند استان دیگر برای اعتراض مقابل مجلس به تهران سفر کرده بودند.
پرستاران حاضر در تجمع امروز که از ساعت ۹ صبح در مقابل درب شمالی مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کرده بودند، نسبت به اجرا نشدن قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری و افزایش اختلاف پرداختی بین پزشکان و پرستاران پس از اجرای طرح تحول نظام سلامت معترضاند.
به گفتهٔ فعالین صنفی جامعه پرستاری، تجمع گسترده امروز پرستاران در واکنش به گفتههای وزیر بهداشت مبنی بر کم بودن تعداد معترضان در تجمعات قبلی صورت گرفته است. به گفتهٔ یکی از پرستاران، تعداد پرستاران معترض بسیار بیشتر از افراد حاضر در تجمع امروز است اما به دلیل شرایط خاص شغلی بسیاری نتوانستهاند بیایند.
حضور رییس فراکسیون کارگری مجلس در بین تجمع کنندگان به عنوان اولین سخنران از حواشی این تجمع بود. علیرضا محجوب ضمن تاکید بر این نکته که مطالبات صنفی پرستاران به حق و قانونی است، وعدهٔ پیگیری مطالبات پرستاران را داد و از مسولین خواست نسبت به اجرای قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری اقدامات لازم را انجام دهند.
در ادامه عبدالرضا عزیزی رییس کمیسیون اجتماعی مجلس در جمع معترضین حضور یافت. او با بیان این که مطالبات قانونی پرستاران باید از طریق مراجع ذیربط پیگیری شود گفت: طرح تحول نظام سلامت در نیمهٔ راه است و باید زمان بیشتری صرف شود تا اهداف کامل این طرح در راستای احقاق حقوق پرستاران اجرایی شود.
این سخنان عزیزی با واکنش تجمع کنندگان که لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده میشد مواجه شد. یکی از پرستاران در واکنش به صحبتهای عزیزی با صدای بلند گفت: ما از حرف خسته شدهایم. چرا تعرفهٔ خدمات پزشکی یک شبه تغییر میکند اما پرستاران باید منتظر بمانند تا نوبتشان برسد.
نمایندگان پرستاران در واکنش به این گفتهها خواستار حضور ریس کمسیسون بهداشت و درمان مجلس و همچنین حضور شخص وزیر برای پیگیری مطالبات صنفیشان در جمع تجمع کنندگان شدند.
در اواسط این تجمع پس از صحبتهای نمایندگان مختلف جامعهٔ پرستاری که از نقاط مختلف کشور خود را به این تجمع رسانده بودند، محمد شریفی مقدم دبیرکل خانهٔ پرستار و ضرغام صادقی عضور هیئت ریسه مجلس در جمع تجمع کنندگان حضور یافتند.
محمد شریفی مقدم دبیرکل خانهٔ پرستار، تجمع امروز پرستاارن را نتیجهٔ عدم پیگیری مطالبات صنفی آنان از سوی مراجع ذیربط دانست و گفت: اگر تجمع قبلی پرستاران در مقابل نهاد ریاست جمهوری نتیجهٔ قابل قبولی در پی داشت امروز شاهد موج اعتراضات گستردهٔ پرستاران که از نقاط مختلف کشور خود را به مقابل مجلس رساندهاند نبودیم.
وی در ادامه یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن مطالبات جامعهٔ پرستاری را ضعف مدیریت نظام پرستاری عنوان کرد و گفت: متاسفانه ضعف مدیریت در نظام پرستاری زمینه را برای تشدید بیعدالتیها و افزایش تبعیضها بین پزشک و پرستار بیشتر کرده است.
شریفی مقدم ادامه داد: اگر امروز جامعهٔ پرستاری کشور این روش اعتراضی را انتخاب کرده به این دلیل است که تمامی راههای ممکن را طی کرده است و به اندازهٔ کافی صبر پیشه کرده است، اما این صبر و تحمل هیچ نتیجهای را عاید پرستاران نکرده است.
وی گفت: پرستاران از وزارت بهداشت ناامید شدهاند و چشم امیدشان به مجلس است تا حداقل پیگیر قانونی که ۸ سال است زمین مانده است (تعرفهگذاری خدمات پرستاری) باشد.
گفتنی است، این سومین تجمع اعتراضی پرستاران در مقابل مجلس شورای اسلامی در یک سال گذشته بود. آنان پیش از این یک بار دیگر در تاریخ هفتم آبان ماه مقابل مجلس تجمع کرده بودند.
آخرین تجمع جامعه پرستاری کشور ۲۳ آذر ماه در مقابل نهاد ریاست جمهوری در خیابان پاستور برگزار شد.
پرستاران میگویند پس از گذشت بیش از ۲ ماه از آخرین تجمعشان در مقابل نهاد ریاست جمهوری هنوز هیچ اقدام قابل قبولی در راستای تحقق مطالبات صنفیشان صورت نگرفته است.
اجرای بیقید و شرط قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری که ۸ سال از تصویب آن میگذرد، یکی از عمدهترین مطالبات جامعهٔ پرستاری است.
بیانیه پایانی تجمع
در پایان این تجمع که ساعت 12 ظهر امروز خاتمه یافت بیانیهٔ پایانی معترضین توسط نمایندگان جامعهٔ پرستاری قرائت شد. در این تجمع ضمن تاکید بر ادامهٔ اعتراضات صنفی تا زمان به نتیجه رسیدن کامل مطالبات پرستاری، معترضین خواستههای خود را در سه بند مطرح کردند.
اجرای بیقید وشرط قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری، توقف طرح – به زعم آنها – غیر منطقی و غیرکارشناسانه مبتنی بر عملکرد، اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور برای شغل پرستاری و اجرای کامل قانون بهره وری از جملهٔ این مطالبات صنفی است.
پرستاران همچنین خواستار اصلاح نظام پرداختها در گروههای مختلف پزشکی، پیراپزشکی و پرستاری در وزارت بهداشت شدهاند.
در بیانیهٔ پایانی این تجمع آمده است: بیتوجهی هدفدار مسولین وزارت بهداشت به حرفهٔ پرستاری، باعث به وجود آمدن تبعیضهای همه جانبه و تضعیف حسابگرانه مدیریت پرستاری شده که این امر موجبات بیعدالتی گسترده در تمام امور پرستاری را فراهم کرده است.
در این بیانیه تسلط نگرش پزشک سالارانه بر بدنهٔ وزارت بهداشت یکی از عوامل تشدید کنندهٔ بیعدالتی عنوان شده که زمینه ساز افزایش ظلم مضاعف بر پرستاران شده است.
حاشیههای اعتراض
تجمع همراه با سکوت پرستاران با حضور نمایندگان مجلس و صحبتهای انجام شده از سوی آنان، با سر دادن شعارهایی همراه شد. تجمع کنندگان خواهان عملی شدن وعدههای داده شده از سوی نمایندگان و مسولین وزارت بهداشت بودند.
تجمع کنندگان در پارچه نوشتههایی به عدم اجرای قانون تعرفه گذرای خدمات پرستاری، اختلاف بیش از ۳برابری در پرداخت بین پزشک و پرستار، عدم اجرای قانون بهره وری و… اعتراض کردند. برخی از پرستاران نیز با کودکانشان در این تجمع شرکت کرده بودند.
محمد شریفی مقدم در بخشی از صحبتهایش صدا و سیمای جمهوری اسلامی را به «تریبونی در اختیار عدهای خاص در وزارت بهداشت و درمان» تشبیه کرد و ضمن انتقاد از عملکرد صدا و سیما در برخورد با مطالبات صنفی پرستاران، از مسولین صدا و سیما خواست در این خصوص یک طرفه عمل نکنند. این صحبتهای شریفی مقدم از سوی معترضین با شعار «صدا و سیمای ما خجالت خجالت» همراه شد.
در پایان این تجمع، یکی از نمایندگان جامعه پرستاری در پاسخ به معترضان که خواهان تعیین تاریخ دیگری برای برگزاری تجمعات اعتراضی بعدی بودند با لحنی کنایه آمیز که وزیر بهداشت را مخاطب قرار میداد، گفت: تجمع دیگری در کار نیست. در اقدام بعدی بیمارستانها را به نخبگان (پزشکان) واگذار میکنیم.
[
اعتراض صنفی معلمان در تعدادی از استانهای کشور
1393-12-03
معلمان به طرح مجدد مصوبه «افزایش فوق العاده شغلی کارکنان دولت» و اجرایی شدن این مصوبه بدون ملاحظه حقوق صنفی آنان و همچنین در نظر گرفته نشدن بودجهٔ مناسب برای آموزش و پرورش در سال آینده معترضاند.
همزمان با بررسی بودجه ۹۴ در مجلس شورای اسلامی، زمزمههای اعتراضات صنفی معلمان به گوش میرسد.
یک فعال صنفی معلمان ظهر امروز (یکشنبه ۳ اسفند) از اعتراض صنفی معلمان در شهرهای مختلف کشور خبر داد.
به گفتهٔ مهدی بهلولی، معلمان به طرح مجدد مصوبه «افزایش فوق العاده شغلی کارکنان دولت» و اجرایی شدن این مصوبه بدون ملاحظه حقوق صنفی آنان و همچنین در نظر گرفته نشدن بودجهٔ مناسب برای آموزش و پرورش در سال آینده معترضاند.
اگر چه اعتراض صنفی معلمان امروز در دو منطقه تهران نیز گزارش شده، اما دامنهٔ اعتراضات در شهرستانها گستردهتر بوده است. معلمان در شهرهای خرم آباد، کرج، شهریار، اسلامشهر، رباط کریم، زرین شهر اصفهان، شهرضا، برخی از شهرهای خراسان رضوی، دیواندره کردستان و برخی از نقاط دیگر کشور صبح امروز در اقدامی هماهنگ در کلاسهای درس حاضر نشدند.
این فعال صنفی دلیل اعتراض امروز معلمان را طرح مجدد مصوبه «افزایش فوق العاده شغلی کارکنان دولت» و اجرایی شدن این مصوبه بدون در نظر گرفتن حقوق صنفی معلمان عنوان کرد و گفت: به دلیل تبعیضهای انجام شده پتانسیل اعتراض بین معلمان بالاست، در نتیجه طرح مجدد این مصوبه به افزایش این نارضایتیها دامن زده است.
بهلولی همچنین به طرح بودجه در مجلس اشاره کرد و سهم کم آموزش و پرورش در بودجه ۹۴ را یکی از دلایل گسترده شدن اعتراضات معلمان دانست و گفت: در حال حاضر هم که بودجه ۹۴ در صحن علنی مجلس مورد بررسی قرار گرفته است معلمان به بودجهٔ در نظر گرفته شده برای آموزش و پرورش معترضند. چون هیچگونه افزایش بودجهای برای سال آینده در نظر گرفته نشده و در نتیجه نمیتوان به بهبود وضعیت معیشتی معلمان امیدوار بود.
این فعال حقوق صنفی معلمان پیرامون تاثیر این مصوبه بر تبعیض بین جامعه فرهنگیان، به ایلنا گفت: این مصوبه علاوه بر اینکه ماهیتا مزایای شغلی معلمان را از کارکنان دولت جدا کرده در پارهای از مواقع در بین خود فرهنگیان هم بر تبعیضها دامن زده است.
معلمان به افزایش ۱۴ درصدی حقوق در سال آینده هم معترضند و معتقدند با توجه به تورم سال گذشته و طبق نظر سنجیهایی که در فضای مجازی در بین معلمان انجام گرفته این رقم باید بالای ۳۰ درصد باشد تا بتواند جوابگوی نیازهای قشر فرهنگیان کشور باشد.
به گفته بهلولی، قانون خدمات کشور تاکید میکند که «افزایش حقوق باید مطابق با نرخ تورم باشد» اما مسولین تفسیر نادرستی از قانون ارائه میدهند و افزایش حقوق را با تورم – به زعم خودشان – قابل پیش بینی سال بعد انجام میدهند. در حالی که چنین استدلالی بر اساس بند ۱۲۵ قانون خدمات کشوری قابل قبول نیست و اشاره به تورم قابل پیش بینی نکرده و تورمی که اتفاق افتاده را مبنای افزایش حقوق قرار داده است. بر این اساس و به صورت میانگین در سال جاری ۲۵درصد تورم داشتهایم که باید در افزایش حقوق سال آینده مد نظر قرار گیرد.
گفتنی است، مصوبهٔ هیئت وزیران در واقع اولین مصوبه دولت در سال ۹۲ است که طبق آن کارکنان دولت که دارای مدرک کارشناسی هستند در اوراق کارگزینی خود از ارتقاء ضریب حقوقی برخوردار میشوند. در حال حاضر میزان امتیاز فوق العاده شغل فرهنگیان در احکام کارگزینی با مدرک کارشناسی ارشد برابر با ۸۰۰ است. این در حالی است که امتیاز فوق العاده شغل کارمندان دولت بر اساس مصوبه هیات وزیران با مدرک کارشناسی ۱۵۰۰ و با مدرک کارشناسی ارشد ۲۰۰۰ است. در همین مصوبه اضافه شده که این ارتقاء حقوقی برای مشاغل حساس در نظر گرفته شده، به تعبیر این مصوبه، آن دسته از کارکنانی دارای مشاغل حساساند که در ادارات و وزارتخانهها مشغول به کار هستند.
به گفتهٔ بهلولی این مصوبه در یک سالهٔ اخیر، بدون اینکه شامل معلمان شود، در بسیاری از ادارات و وزارتخانههای دولتی اجرایی شده است و معلمان نسبت به این امر معترض هستند.
پایان دو روز اعتراض صنفی کارگران پلی اکریل اصفهان با پرداخت حقوق دی ماه
1393-12-03
ظهر امروز با پرداخت بخشی از حقوق معوقه دی ماه کارگران پلی اکریل اصفهان، اعتراض صنفی دو روز اخیر کارگران این واحد بزرگ صنعتی خاتمه یافت.
کارگران معترض پلی اکریل اصفهان به ایلنا گفتهاند بر اساس مذاکراتی که به دنبال تجمع صنفی روزهای شنبه و یکشنیه میان نمایندگان کارگران و مدیریت انجام شد، دستمزد دی ماه کارگران حوالی ظهر امروز (۳ اسفند) پرداخت شد و کارگران از آن زمان به این اعتراض صنفی خاتمه دادند و کار بازگشتند.
بر اساس این توافق، حقوق معوقه بهمن ماه کارگران ۲۰ اسفند پرداخت خواهد شد و قرار است حق عیدی کارگران تا روز ۲۷ اسفند ماه پرداخت شود. علاوه بر آن وعده داده شده است که کارت خرید ۴۰۰ هزار تومانی به کارگران تعلق گیرد. از دیگر توافقات مذاکره دو روزه نمایندگان کارگران با مدیریت پلی اکریل، پرداخت حقوق اسفندماه کارگران در فروردین ماه سال آینده است.
تعطیلی «دست چین» ۱۰۰ کارگر را بیکار کرد
1393-12-03
با تعطیلی کارخانه صنایع غذایی «دست چین» واقع در منطقه خاتون آباد پاکدشت ۱۰۰ کارگر بیکار شدند.
کارگران به ایلنا گفتهاند، این واحد تولید کننده رب گوجه فرنگی، آبلیمو، مربا، آبمیوه و… به دلیل فقدان مجوزهای قانونی برای تولید مواد غذایی با بازرسی ماموران اداره بهداشت استان تهران و براساس حکم تعزیرات حکومتی پلمب و تعطیل شده است.
کارگران میگویند پیش از تعطیلی این کارخانه، حدود ۱۰۰ کارگر قرارداد موقت در این واحد تولیدی مشغول کار بودند همگی آنان که به جز ۲۰ نفر که سوابق بیمهای کاملی ندارند، برای دریافت مقرری بیمه بیکاری به اداره کار پاکدشت معرفی شدهاند.
به گفته کارگران، در مهر ماه امسال، این کارخانه مورد بازرسی قرار گرفت و اعلام شد بر اساس آزمایشهای انجام شده، برخی محصولات این کارخانه غیربهداشتی بوده است.
بر اساس گفتههای کارگران کارخانه دست چین، اداره بهداشت بیش از ۲۲۴ تن آبلیموی تولید شده در این کارخانه را امحاء کرده است.
یک تشکل کارگری در تهران پیشنهاد داد:
اقدام هماهنگ نهادهای صنفی در واکنش به کشته شدن ۸ کارگر در اصفهان
1393-12-03
در پی حادثه سقوط یک دستگاه آسانسور در اصفهان که منجر به مرگ هشت کارگر ساختمانی شد؛ کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران طی پیام تسلیتی به این مناسبت، اعلام آمادگی کرد با همکاری سایر نهادهای صنفی کارگران، فعالیت صنفی متشکل و هماهنگی را برای جلوگیری از وقوع حوادث کار به ویژه در مشاغل ساختمانی انجام دهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در پیام تسلیت این نهاد صنفی کارگری آمده است: این روزها هرکجا که تابلوی نصب شده «کارگران مشغول کارند» به چشم میخورد کارگرانی یا در دل آسمان مشغول ساختن آسمانخراشی هستند و یا در معادنی که در قعر اعماق زمین واقع است به استخراج مواد معدنی مشغولند؛ مشاهده همه اینها ذهن هر انسانی که هم از سختی و خطرناک بودن کار این کارگران و هم از اجرای نصف و نیمه مقررات ایمنی و کار مطلع است را درگیر این پرسش کلیدی میکند که چرا هنوز هر از چند گاهی شاهد وقوع چنین حوادثی هستیم.
کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران در دنباله این بیانیه یادآور شده است: کارگرانی که در اثر وقوع حوادث کار قربانی میشوند در اصل برای تامین معاش خانوادههای خود حاضر به انجام کار در محیطهای سخت و زیان آور شدهاند.
در این بیانیه با انتقاد از بالا بودن شمار کارگرانی که به دلیل ناامن بودن محیطهای کاری خود قربانی حوادث کار میشوند؛ آمده است: آیا هنوز وقوع این حوادث زنگ خطر را برای مسئولان، دست اندرکاران و فعالان صنفی کشور به صدا درنیاورده است تا از فرد فرد کارگران خصوصا کارگران ساختمانی و معدنی که بدلیل نوع کارشان در معرض حوادث کار هستند محافظت شود؟
در خاتمه این بیانیه آمده است: کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان اصفهان ضمن ابراز تسلیت به خانوادههای همه کارگران کشته شده در حادثه اخیر اصفهان و نیز ابراز همدردی با بازماندگان آنها آماده است که با همکاری سایر نهادهای صنفی کارگران، فعالیت صنفی متشکل و هماهنگی را برای جلوگیری از وقوع حوادث کار به ویژه در مشاغل ساختمانی انجام دهد.
یکشنبه, 03 اسفند 1393 09:06
کارگران مجتمع بزرگ برج مهتاب اعتصاب كردند
کارگران مجتمع بزرگ مهتاب روز پنجشنبه ٣٠ بهمن در قسمتهای مختلف این مجمتع از جمله کارگران پارکت و کابینتکاران وکارگران طراحی داخلی به نشانه اعتراض کار خود را نیمه کاره گذاشته و به خانههایشان رفتند. آنها شنیده بودند که مدیر پروژه پول کارگران را بالا کشیده و فرار کرده است به همین دلیل کارگران از روز پنجشنبه کار را تعطیل کرده و پروژه عظیم برج مهتاب اردبیل فعلاً نیمه کاره به حالت تعطیل در آمده است.
یکشنبه, 03 اسفند 1393 08:43
نصب شعاردرتهران توسط كانون كارگران متحدايران به نفع كارگران در بند-4
در پي دستگيري ها ی فعالين كارگري و زندانيان كارگر نصب شعار بر روي ديوارهاي مختلف تهران توسط كانون كارگران متحد ايران انجام گرفته كه در زير لینک های فيلم های آن مي آيد.
دبیر خانه کارگر همدان:
مذاکرات تعیین مزد کارگران محل بیان مشکلات کارفرمایان است
1393-12-03
یک فعال کارگری در همدان از بیتوجهی دولت به مشکلات معیشتی کارگران انتقاد کرد و گفت: در هنگام مذاکرات تعیین مزد تمام توجه دولتها به مشکلات کارفرمایان و سرمایه گذاران متمرکز است اما صحبتی از مشکلات زندگی کارگران با تورم موجود و درآمد حداقلی به میان نمیآید.
«چنگیز اصلانی» دبیر خانه کارگر همدان با بیان اینکه مذاکرات تعیین مزد کارگران محل بیان مشکلات کارفرمایان است، به ایلنا گفت: توجه همیشگی همه دولتها به مشکلات کارفرمایان در هنگام تعیین مزد، باعث شکاف غیر قابل انکار فعلی میان دستمزد و تورم شده است.
اصلانی، با اشاره به اینکه هیچ وقت تورم واقعی در دستمزد کارگران لحاظ نشده است، گفت: دولت افزایش قیمت کالاهایی که بر اساس تصمیمگیری قانونی انجام شده باشد را مبنای محاسبه نرخ تورم قرار میدهد، در حالی که بغیر از این نرخ رسمی، افزایش خودسرانه قیمتها توسط فروشندگان در فقدان نظارت دولتی بخش عمدهای از درآمد کارگران را میبلعد.
وی با اشاره به تاکیدات دولت مبنی بر افزایش دستمزد به تناسب بهرهوری ادامه داد: اگر دستمزد واقعی به کارگران پرداخت شود و دغدغه مسکن، تحصیل فرزندان و معشیت خانواده را نداشته باشند، آرامش ذهنی آنها باعث بالا رفتن کیفیت و کمیت تولیدات خواهد شد.
بیانیه تشکلهای مستقل کارگری پیرامون تعیین حداقل مزد
ما کارگران با اتکا به قدرت اتحاد و همبستگی مان لحظه ای در دفاع از معیشت خود درنگ نخواهیم کرد.امروز هر انسان شریف و منصفی بر این واقعیت غیر قابل انکار واقف است که میلیونها کارگر
و انسان زحمتکش از کارگران صنایع بزرگ و کوچک تا معلمان و پرستاران و بازنشستگان در بدترین وضعیت معیشتی ممکن در تاریخ 50 ساله اخیر کشور قرار دارند، طوری که بنا بر اذعان کارشناسان و نهادهای رسمی حکومتی در حال حاضر زندگی میلیونها خانواده کارگری به سه برابر زیر خط فقر سقوط کرده است و میوه و گوشت و لبنیات در حال برچیده شدن از سفره های خالی آنان است. چنین شرایط دهشتناکی در کشوری قحطی زده رخ نداده، بلکه این وضعیت بر کارگران و زحمتکشان کشوری تحمیل شده است که دارای نیروی جوان و تحصیل کرده و ماهر و بالاترین ذخایر ترکیبی نفت و گاز جهان است. آیا شرم آورتر از این وجود دارد که در چنین کشوری معلمان به سرویس ایاب و ذهاب دانش آموزان شان تبدیل بشوند و دست به مسافر کشی در خیابانها بزنند؟ آیا در چنین کشوری شایسته است که کارگران و دیگر زحمتکشان بازنشسته به دلیل ناچیز بودن حقوق بازنشستگی به شکل خردکننده ای دغدغه معیشت داشته باشند؟ آیا در چنین کشوری میباید میلیونها کارگر با ساعات کار 12 ساعته و 18 ساعته در مقابل همسر و فرزندانشان شرمنده لقمه ای نان باشند؟ آیا در چنین کشوری میتوان قبول کرد که هزاران نفر در آن دست به فروش کلیه بزنند و تن فروشی و نکبت اعتیاد و استیصال و نا امیدی از زندگی، میلیونها نفر از مردم آن کشور، از نوجوانان تا جوانان و کهنسالانش را در خود فرو برد؟ بی تردید پاسخ همه ما کارگران و عموم مردم شریف ایران به همه این سوالات منفی است. از همین رو هم بوده است که ما کارگران و دیگر زحمتکشان هیچگاه در دفاع از شرافت انسانی خود ساکت ننشسته ایم و علیرغم بگیر و ببند و زندان و محاکمه و تعقیب قضائی به هر شکل و شیوه ای از طومارنویسی تا اعتصاب و تجمع، خواهان پایان دادن به وضعیت فلاکتبار موجود شده ایم. اما انگار که در این مملکت کارگران حق حیات ندارند، طوری که چرخه تحمیلِ حداقل مزدی خفت بارتر از پیش، هر ساله با خیمه شب بازی تشکلهای دست ساز دولتی و شورایعالی کار با زیر پا گذاشتن ماده 41 قانون کار به ستمگرانه ترین شکلی تکرار میشود و میلیونها خانواده کارگری در معرض فقر و فلاکت روز افزون تری قرار میگیرند. تداوم چنین چرخه توقف ناپذیری از تحمیل ستم معیشتی بر ما کارگران در طول سالها و دهه های گذشته تا بدانجا پیش رفته است که امروز در حالیکه حداقل مزد کارگران 608 هزار تومان است و بسیاری از آنان حتی همین حداقل را نیز دریافت نمیکنند، طبق اذعان کارشناسان و نهادهای رسمی حکومتی سبد هزینه
یک خانوار چهار نفره به بیش از سه میلیون تومان رسیده است و بدین گونه ادامه حیات و بقای ما کارگران عملا غیر ممکن شده است. لذا با عنایت به این واقعیت محرز و غیر قابل انکار، ما امضا کنندگان این بیانیه با یادآوری اعتراضات اخیر معلمان و کارگران صنایع خودروسازی و عزم و اراده خلل ناپذیر عموم کارگران برای برخورداری از یک زندگی مطابق با استانداردهای امروزی به دولت و صاحبان سرمایه اعلام میداریم چنانچه به فوریت فاصله سبد هزینه بالای سه میلیون تومانی با حداقل مزد خفت بار 608 هزار تومانی پر نشود، روز به روز بر عمق و دامنه اعتراضات کارگران افزوده خواهد شد و ما با اتکا به قدرت اتحاد و همبستگی مان لحظه ای در دفاع از معیشت خود درنگ نخواهیم کرد.
2 اسفند 1393
اسامی امضاء کنندگان بیانیه به ترتیب حروف الفبا:
1-اتحادیه آزاد کارگران ایران
2- کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
3- کانون مدافعان حقوق کارگر
4- کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
5- سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
6- سندیکای کارگران نقاش استان البرز
***************************************
تجمع پرستاران مقابل مجلس در اعتراض به تبعیض
صبح امروز، در آستانه روز پرستار نزدیک به ۱۰۰۰ نفر از پرستاران از نقاط مختلف کشور اعتراض صنفی خود را به مقابل ساختمان مجلس آوردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پرستاران حاضر در تجمع امروز نسبت به عدم اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری و افزایش اختلاف پرداختی بین پزشکان و پرستاران پس از اجرای طرح تحول نظام سلامت معترضاند.
این پرستاران از شهرهای مختلف کشور از جمله یزد، خوزستان، گلستان، اصفهان و تهران در این تجمع حضور دارند.
بنا بر گزارش ایلنا، هم اکنون «علیرضا محجوب» رئیس فراکسیون کارگری مجلس و «عزیزی» رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در جمع معترضان حضور دارند. پرستاران در گفتگو با نمایندگان خواستار حضور رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و احضار وزیر بهداشت برای پاسخگویی به آنان شدند.
عکس/ تجمع پرستاران مقابل مجلس در اعتراض به تبعیض
«پرستاران حاضر در تجمع امروز نسبت به عدم اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری و افزایش اختلاف پرداختی بین پزشکان و پرستاران پس از اجرای طرح تحول نظام سلامت معترضاند.»
عکس/ بیمارانی که از امکان دیدن دکتر محروم اند
صف های طولانی بیماران بیمارستان صحرایی
دومین روز از فعالیت بیمارستان صحرایی صدوقی سپاه پاسداران استان اصفهان صبح امروز یکشنبه با ازدحام مردم محروم منطقه هشت بندی استان هرمزگان از ساعت 4 صبح با وجود هوای بارانی همراه است.
معلمان در بسیاری از شهرهای کشور تحصن کردند
بنابر گزارشها امروز یکشنبه سوم اسفند معلمان سراسر کشور در اقدامی هماهنگ در راستای تحصن ماه پیش، تحصن کرده و از حضور در کلاسهای درس خودداری کردند.
به گزارش ملی – مذهبی این تحصن جمعی در نتیجه هماهنگی های صورت گرفته از طریق شبکههای مجازی انجام شد و تا کنون از کرمانشاه ،فارس ،شهر رضا ،زرین شهر ،خراسان ،شهرستانهای تهران ،شهر تهران ،کهکیلویه وبویراحمد ،کردستان و گیلان گزارشهایی مبنی بر مشارکت معلمان گزارش شده است و بر این اساس در بسیاری از مدارس معلمان از حضور در کلاس درس خودداری کردند. شهرهای کرج قزوین بوشهر و برخی شهرهای استان اصفهان همگام با سایرین در این تحصن شرکت داشتند.این تحصن در اعتراض به تبعیضات حقوقی و عدم پرداخت مطالبات صورت گرفت.
اعتراض صنفی کارگران «سپکو» دیروز درب فاز ۱۳ عسلویه را بست
عصر روز گذشته (دوم اسفند) گروهی از کارگران یکی از شرکتهای پیمانکاری فاز ۱۳ عسلویه در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات مزدی خود طی سه ماه گذشته، با برپایی یک اجتماع صنفی در مقابل درب ورودی سایت، مانع ورود و خروج خوردها شدند.
به گزارش ایلنا، کارگران معترض که شمار آنها حدود ۲۰۰ نفر گزارش شده در استخدام شرکت پیمانکاری «سپکو» هستند که هم اکنون از طریق یک شرکت پیمانکاری بالادستی دیگر به نام «پتروپایدار» در اجرای پروژههای فازهای ۱۳ و ۱۴ عسلویه مشارکت دارند.
کارگران شاغل در شرکت پیمانکاری سپکو مدعیاند که علاوه بر پرداخت نشدن سه ماه دستمزد، دست کم حق بیمه آنان از نیمه دوم سال تاکنون پرداخت نشده است.
گفته میشود کارگران معترض پیش از آنکه در اقدامی اعتراضی دربهای ورودی فاز ۱۳ منطقه عسلویه را به روی خودروها ببندند، در طول ساعات کاری روز گذشته به نشانه اعتراض در محل کار خود از انجام کار خودداری کرده بودند اما چون این اقدام نتیجهای در پی نداشت، در پایان ساعت کاری تصمیم گرفته شد در مقابل دربهای ورودی تجمعی برگزار کنند.
کشاورز زمین میفروشد تا گرسنه نماند
نماینده لنگرود در مجلس شورای اسلامی گفت: برنجهای وارداتی در بازار وجود دارد که تاریخ تولید 6 ماه آینده برروی بستهبندی این محصولات درج شده است,مسئولان درزمان واردات بی رویه اگر به فکر کشاورز نیستند به فکر سلامت مردم باشند.
مهرداد لاهوتی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در رابطه با واردات بیرویه برنج که از مرز قانونی گذشته است، اظهار کرد: مصرف سالانه برنج در کشور ۲میلیون و ۸۰۰ هزار تن است؛ با توجه به اینکه ۲میلیون و ۴۰۰ هزار تن در داخل تولید میشود بنابراین نیاز به واردات تقریبا ۴۰۰ هزار تن است.
وی با اشاره به مشکلات عدیدهای که کشاورزان با آن دسته و پنجه نرم میکنند، افزود: وزارت جهاد کشاورزی در رابطه با تغییر کاربری اراضی کشاورزی اظهار نگرانی میکند در حالی که بسیاری از حقایق را نادیده میگیرد؛ کشاورز گرسنه است زمینش را میفروشد تا بتواند زندگی کند.
نماینده مردم لنگرود تاکید کرد: وزرات جهاد کشاورزی هیچ حس مسئولیتی نسبت به کشاورز ندارد، حمایت از تولید در حد شعار است؛ همیشه تذکر خود درباره واردات برنج را تکرار میکنیم اما واردکنندگان همچنان کار خود را میکنند.
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.