منبع: «نقطه مرجع» (riktpunkt)، سایت حزب کمونیست سوئد
۱۵ ژوئن ۲۰۲۴
پس از ناکامی ماکرون رئیسجمهور فرانسه در انتخابات اتحادیه اروپا، پارلمان منحل شد و برگزاری انتخابات جدید در پایان ژوئن و اوایل ژوئیه اعلام گردید. در پاسخ، احزاب چپ کشور، از جمله حزب کمونیست فرانسه، در یک اتحاد انتخاباتی به هم پیوستهاند، و به دنبال کسب مسئوولیت برای اداره سرمایهداری هستند.
تضادهای متعددی در جامعه سرمایهداری وجود دارد، اما یکی از مهمترین آنها در حال حاضر رابطه با روسیه و سرمایهداری غربی است. این سیاست فرانسه را نیز به دو اردوگاه تقسیم میکند، سرمایه فرانسه نیز بر سر این موضوع تقسیم شده است – نیروهای عمدهای وجود دارند که به دنبال موضعگیری کمتر تقابلی در قبال روسیه هستند، در حالی که ماکرون نماینده نیروهایی است که میخواهند به یکپارچگی اروپایی ادامه دهند، و مبارزه با روسیه را تشدید کنند. همانطور که میدانید، او با اعزام سربازان ناتو به اوکرائین موافق است.
این مبارزه، بین جناحهای گوناگون در درون سرمایهداری فرانسه، در پشت مبارزه سیاسی شدیدی قرار دارد که اکنون منجر به برگزاری انتخابات جدید در فرانسه شده است. نتیجه انتخابات، و تغییر قدرت در سرمایهداری فرانسه باشد، ممکن است به تغییر در سیاست خارجی فرانسه بیانجامد.
چپ نیز در این مبارزه نیز شرکت دارد، و پیش از انتخابات در یک اتحاد انتخاباتی به نام «جبهه مردمی نوین» متحد شده است. این همکاری حزب محیط زیست فرانسه، «فرانسه تسلیمناپذیر»، «حزب سوسیالیست» و «حزب کمونیست فرانسه» را، که مدتهاست خود را با سرمایهداری منطبق کرده است، در برمیگیرد. در مبارزات سیاسی فرانسه، آنها نماینده یک آلترناتیو واقعی نیستند، بلکه تبدیل به یک گونه چپ از سیاستهای ماکرون میشوند – آنها در برنامه خود از اوکرائین حمایت میکنند و معتقدند که باید به اوکرائین «سلاحهای لازم» داده شود، تا آنها بتوانند در برابر روسیه از خود دفاع کنند. در برنامه آنها انتقاد از اتحادیه اروپا نیز غائب است، و هیچ اشارهای به سوسیالیسم وجود ندارد.
نتیجتاً، «کمونیستها»ی فرانسوی یک بار دیگر خود را به شر کمتر در سرمایهداری گره زدند و تمام ادعاهای خود درباره سوسیالیسم و انقلاب را کنار گذاشتند. مشارکت در جبهههایی مانند این نشانگر این تعدیل است، و در عین حال تعدیل را تشدید میکند، زیرا هر همکاری جدید به معنی سازشهای بیشتر است.
شمارۀ ۱۲۱۰، ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
نتایج انتخابات “پارلمان اروپا” در روز یکشنبه ۹ ژوئن ۲۰۲۴ (۲۰ خرداد ۱۴۰۳) افزایش نگران کننده آرای حزبهای “راست افراطی” را بهطورمحسوس در برخی کشورها و از جمله فرانسه، آلمان، و ایتالیا بههمراه داشت. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، پس از مشخص شدن نتیجهٔ آرا و شکست کوبندهٔ حزبش از سوی راست افراطی، در اقدامی که اروپا را لرزاند مجلس قانونگذاری (پارلمان) این کشور را منحل کرد و به برگزاری سریع انتخابات پارلمانیای پیش از موعد تصمیم گرفت. حزبهای چپ و متمایل به چپ در فرانسه که درحال حاضر مجموعاً آرای چشمگیر (۳۱ درصد آرا) را در دست دارند، با اعلام تشکیل “جبههٔ مردمی نوین”، درحال تنظیم برنامهای منسجم بهقصد پاسخ دادن به نیاز مردم میباشند.
در انتخابات پارلمان اروپا حزب “رنسانس” بهرهبری امانوئل ماکرون ۱۵٫۴ درصد آرا را کسب کرد، نتیجهای که نشان دهنده تضعیف بیش از پیش موقعیت رئیسجمهور فرانسه و شکست عمیق استراتژی خط سیاسی او میباشد. راستهای افراطی از جمله حزب “اجماع ملی” بهرهبری خانم “مارین لوپن” درمجموع نزدیک ۴۰ درصد آرا را بهدست آوردند. نصیب “جمهوریخواهان” (راست سنتی فرانسه) فقط ۷٫۲۴ درصد آرا بود. در چنین شرایطی رئیسجمهور مجلس قانونگذاری را منحل کرد که شاید با وارد آوردن شوکی سیاسی در کشور از قدرت گرفتن راست افراطی و پیروزی آن در انتخابات آینده ریاستجمهوری مانع بشود، اما رئیس راست سنتی برای نخستین بار رسماً همکاری با حزب راست افراطی مارین لوپن را خواستار شد، خواستی که خطر رسیدن راست افراطی به حکومت را افزایش میدهد.
در تاریخ “جمهوری پنجم” فرانسه تا کنون رؤسایجمهور این کشور پنج بار از روش انحلال پارلمان برای تقویت قدرت سیاسیشان استفاده کردهاند.
در چنین شرایطی، با هدف تدوین برنامهای که خواست و نیاز اکثریت مردم فرانسه را در بر گیرد، برای مبارزه با نیروهای سیاسی طرفدار ماکرون، نیروهای راست، و راست افراطی فرانسه، “جبهه مردمی نوین” حضورش در صحنه مبارزه را اعلام کرد.
روند گفتگوهای چپ
حزب کمونیست فرانسه، حزب سوسیالیست، و حزب سبزها، روز دوشنبه ۲۱ خرداد، فردای انحلال مجلس، بدون شرکت رسمی مسئولان گروه “فرانسهٔ نافرمان” (FI)، گفتگوهایشان برای تشکیل جبههٔ جدید را شروع کردند. البته “فرانسوا روفن”، نمایندهٔ مجلس از گروه “فرانسهٔ نافرمان”، بهعنوان مهمان در گفتگوها حضور داشت.
عصر دوشنبه ، اولین گام غولآسا پس از یک روز مذاکرات بیوقفه برداشته شد. کمونیستها، سوسیالیستها، حزب سبزها و طرفداران حفظ محیط زیست و همچنین سه حزب جدیدالتاسیس دیگر از جمله “حزب میدان جمهوری” که به حزبهای نامبرده پیوسته بودند بیانیهای در شب دوشنبه منتشر کردند و در آن گفته شد: “ما تشکیل ٬جبههٔ مردمی نوین٬ که بهشکلی بیسابقه همه نیروهای انسانگرا، اتحادیههای کارگری، انجمنها، و شهروندان را گردهم میآورد خواهانیم. …” در ادامه چنین گفتند: “ما برنامهٔ اجتماعی و زیستمحیطیای جایگزین پروژهٔ راستگرایانه و نژادپرستانهٔ ماکرون و مبارزه با آن را خواهانیم” و متعهد میشوند از “کاندیداهای منحصربهفرد [این جبهه] در هر حوزهٔ انتخاباتی پشتیبانی کنند.”
پنجشنبه ، ۱۳ ژوئن (۲۴ خرداد) توافق “جبههٔ مردمی نوین” در مورد برنامه و نامزدهای حوزههای انتخاباتی نهایی در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام شد. حوالی ساعت ۴ بعدازظهر، مانوئل بامپارد، هماهنگ کنندهٔ گروه “فرانسهٔ نافرمان” در دفتر مرکزی حزب سبزها و طرفداران محیط زیست بهطوررسمی به روند گفتگوها پیوست و خواستار همکاری وتشکیل “جبههٔ مردمی نوین” شد و چنین ادامه داد: “شرایط نیاز به کار مشترک و روشن برای شکست دادن راست افراطی و بهدست گرفتن حکومت را ایجاب میکند.” این توافقنامه اوایل بعدازظهر پنجشنبه از جانب “فرانسهٔ نافرمان”، “حزب سوسیالیست”، طرفداران “محیط زیست”، “حزب کمونیست فرانسه”، “حزب میدان جمهوری”، و جمعی پرشمار از حزبها امضا شد. در همین روز توافق “جبههٔ مردمی نوین” در مورد برنامه و نامزدهای حوزههای انتخاباتی نهایی در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام شد.
گفتگوها در مورد برخی مسائل طولانی بود: چه کسی در صورت پیروزی چپ نخستوزیر خواهد شد؟ طرفداران ملانشون، فرانسوا روفن، فابین روسل، و دیگران، بهشکلهایی گوناگون آمادگی رهبران حزبهای مورد حمایتشان را اعلام کردند ضمن اینکه انتخاب نخستوزیر را به عهدهٔ روندی دموکراتیک واگذار کردهاند.
یکی از مسئولان “فرانسهٔ نافرمان” در رابطه با بغرنجی مذاکرات در مورد مسایلی مانند اوضاعواحوال کنونی در غزه اظهار داشت: “ساعتها بحث و گفتگو کردیم.” یک سیاستمدار مطلع از روند و جزئیات گفتگوها میگوید: “لحظات تنش در کشاکش نهایی طبیعی است. … همه پس از بیانات رهبران حزبها، مانوئل بامپارد، الیویه فور، ماری توندولیه، و فابین روسل بر سر میز مذاکره برمیگردند.”
بهگزارش “یورو نیوز”، ماکرون با انتقاد از “ائتلافهای غیرطبیعی” که پس از انحلال مجلس فرانسه شکل گرفته است، دلیل این ائتلافها را فقط کسب قدرت به هر طریقی دانست. او در سخنان خود مدعی شد گروههایی که با یکدیگر ائتلاف کردهاند نگاهی مشترک به مسائل جامعه از جمله سیاست خارجی ندارند.
برخی تحلیلگران سیاسی احتمال میدهند در صورت موفقیت ائتلاف حزبها و گروههای چپ و مدافع محیط زیست، آنها پیروز انتخابات زودهنگام پارلمانی فرانسه باشند.
برنامهٔ “جبههٔ مردمی نوین”
ظهر پنجشنبه طی کنفرانسی مطبوعاتی برنامه “جبههٔ مردمی نوین” اعلام شد که عبارت است از اقدامهایی که در همان روزهای اول بهدلیل وضعیت اضطراری اجتماعی انجام میشود:
¨ کاهش قیمت نیازهای ضروری اساسی در مورد مواد غذایی، انرژی، و سوخت و تعیین قیمت مناسب مواد غذایی برای استانهای فرانسه که در قارههای دیگر هستند.
¨ لغو بلافاصله احکام اجرای قوانین امانوئل ماکرون در مورد بازنشستگی درسن ۶۴ سالگی و همچنین لغو قانون بیمه بیکاری که قرار است در تاریخ ۱ ژوئیه انجام شود.
¨ افزایش حداقل مستمری بازنشستگی ( برای یک دوره کار کامل) بر مبنای حداقل دستمزد و تعیین حداقل برای سالمندان تا حد بالای خط فقر.
¨ افزایش حداقل دستمزد به ۱۶۰۰ یورو خالص، و بهنسبت برای دیگران با شاخص کارمندان دولت، افزایش حقوق و غرامت کارآموزان و ایجاد “درآمد دانشجویی” و افزایش کمک هزینه مسکن.
¨ تعیین قیمت مناسب برای تولیدات کشاورزی.
¨ بهطورخلاصه بازسازی خدمات عمومی و اقدامهایی برای نجات کره زمین با تدوین “برنامه محیط زیستی تا سال ۲۰۵۰/ ۱۴۲۹.
در مورد مسائل بینالمللی: “تعهدات روشن”، “حمایت از اوکراین”، مبارزه با یهودی ستیزی [برابر قرار دادن مبارزه با صهیونیسم با یهودی ستیزی-عدالت] ، “پشتیبانی فعال برای آتش بس فوری در غزه” و بهرسمیت شناخت کشور فلسطین.
فابین روسل: “چپ تنها جایگزین برای مکرون و راستافراطی است”
فابین روسل، دبیر ملی حزب کمونیست فرانسه، در مصاحبه با روزنامه “اومانیته” نکتههایی مهم را مورد تأکید قرار داد.
اومانیته: چپ بلافاصله به چالش انتخابات زودتر از موعد پاسخ داد و اتحادی جدید بهنام “جبههٔ مردمی نوین” ایجاد کرد. این جبهه چه تفاوتی با اتحاد قبلی، “نوپس”، در دو سال پیش دارد. چگونه آن را توضیح میدهید؟
فابین روسل: [این جبهه] تشابهی با “نوپس” ندارد. یک سال پبش خواستار اتحادی فراتر از نوپس شدم. اکنون همین کار را انجام میدهیم. نزدیک به بیست سازمان سیاسی به این پیشنهاد پاسخ دادهاند. ما درحال توافق در مورد برنامهای دولتی برای نگارش صفحهای تازه در تاریخ هستیم که انتظارهای مردم فرانسه را برآورده میکند. نزدیک به بیست سازمان سیاسی به خواست اتحاد پاسخ دادهاند. مردم خواهان تغییر هستند و نیروهای چپ این تغییر را عملی میکنند.
اومانیته: در ماههای اخیر چپها مدام مورد حمله قرار میگیرند. امانوئل ماکرون حتی “جبههٔ مردمی نوین” را جبههٔ ناشایست توصیف میکند.
فابین روسل: من میتوانم درک کنم که ابتکار عمل ما او را آزار میدهد. ما میخواهیم “اصلاحات” بازنشستگی و بیمه بیکاری او را لغو کنیم. ما میخواهیم با افزایش دستمزدها، حداقل دستمزد… قدرت خرید [زحمتکشان] را بالا ببریم. ما از سرمایهگذاریهای اصلی در خدمات عمومی، از جمله آموزشوپرورش و بهداشت دفاع میکنیم و برای این سرمایهگذاریها از مالیات بر سود سهام استفاده کرده و مالیات بر ثروتمندان را دوباره برقرار میکنیم.
بدیهی است در جناح چپ تفاوتهایی بین ما وجود دارد. بنابراین کار و کوشش ما برای تهیه برنامهای مشترک برای دولتی که تشکیل خواهیم داد به همان انداره مهم خواهد بود که بتوانیم بخش مهمی از هموطنان [نه «اکثریت مردم فرانسه»-عدالت] را متقاعد کنیم.
منبع: مارکسیسم-لنینیسم امروز
نویسنده: دنی هایفونگ
۱۱ اکتبر ۲۰۱۶
مناظره اخیر در «شبکه اخبار واقعی» بین گلن فورد دبیر اجرایی «گزارش برنامه سیاهان» و جف کوهن از «انصاف و درستی در گزارشگری» یک مورد کامل از ژرفای فلج کنونی چپ را نشان میدهد. هر دو پیرامون مشکلات راجع به دونالد ترامپ و هیلری کلینتون اتفاقنظر داشتند.
اختلافنظر بین فورد و کوهن بر سر اینکه چپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ چه موضعی باید اتخاذ کند بروز کرد. فورد بر این نظر بود که تماشاگران بدون توجه به این که در کدام ایالت زندگی میکنند باید هر دو نامزد را رد کنند.
از سوی دیگر، کوهن نسبت به چیزی که دولت ترامپ به چشمانداز سیاسی ایالات متحده خواهد آورد هشدارد داد. کوهن رأی دهندگان در ایالتهایی را که بین دو حزب نوسان میکنند به رأیدادن به کلینتون تشویق کرد. این حمایت پینهبسته از کلینتون از ترس عمیقی ریشه میگیرد که چپ را از هر اقدامی بسود ستمدیدگان ناتوان ساخته است. ترس از ترامپ با اشاره به لفاظیهای بدرستی ناحوشایند او و شهرتش توجیه شده است.
در واقع نژادپرستی ترامپ، و همچنین گزینههای او را برای کسانی که به او در اداره سیاست داخلی و خارجی کمک خواهند کرد باید جدی گرفت. اریک درایتسر تحلیلگر ژئوپولتیک در این مورد خیلی کار کرده است. اما انتقاد درایتسر از ترامپ بطور اتوماتیک به حمایت از کلینتون منتهی نمیشود. کسانی که از ترس ترامپ به کلینتون رأی میدهند مرتکب یک جنایت سیاسی میشوند که نمیتوان آنرا مسکوت.
از ابتدای تشکیل حکومت امپریالیستی ایالات متحده، دو حزب وجود داشتهاند که برای حق حکومت بر نظام استثماری، برتریطلبی سفیدها، و امپریالیسم جهانی با هم رقابت کردهاند. سیاستهای شر کمتر بویژه در دوره پس از جنبش حقوق مدنی شدت یافت. دو حزب سرمایه بزرگ متمایز ساختن خود را در بحبوحه تنزل اقتصادی و سیاسی دشوار یافتهاند.
دولت اوباما بویژه بالاترین تبلور سیاستهای شر کمتر است. میراث اوباما باید برای همه کسانی که میخواهند در سال ۲۰۱۶ برای متوقف کردن ترامپ به کلینتون رأی بدهند درسی باشد. در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ چپ متقاعد شد که جان مککین و میت رامنی شرهای بزرگتر از باراک اوباما را نمایندگی میکنند. اوباما به ریاست جمهوری انتخاب شد تا ظاهراً سیاستهای جنگ بیپایان، پاییدن شهروندان، و خصوصیسازی دوره جورج دبلیو بوش را به عقب براند.
دولت اوباما در موارد بسیار به چپ چیزهایی داد که چپ ظاهراً میخواست جلوی آنها را بگیرد. اوباما علیه هفت کشور جنگ براه انداخت و اشغال افغانستان را بطور نامحدود تمدید کرد. به بانکهای غارتگر اماننامه داده شد و در عینحال مدارس عمومی بطور گسترده خصوص شدند. اوباما همچنین فرصت یافت بسیار بیشتر از اسلاف خود قدرت ریاست جمهوری را بسط دهد کند، شهروندان آمرکایی را طبق لیست با پهپاد کشت، و بیش از هر رییسجمهور دیگری در تاریح مهاجرین را اخراج کرد.
با این وصف، چپ در ایالات متحده به این بحث ادامه داد که انتخاب حزب جمهوریخواه خطر بزرگتری برای بشریت است. کوهن با این استدلال که تیم سیاست خارجی ترامپ به توافق اتمی با ایران پایان خواهد داد و بجای آن یک حمله نظامی تمام عیار را براه خواهد انداخت از سفسطه شر کمتر حمایت میکند. او توضیح میدهد که تحریمها علیه ایران از درگیری نظامی بسیار مژثر میباشند. خانوادههای عراقی که بیش از یک میلیون کودک خود به علت مرگ نابهنگام ناشی از تحریمهای ایلات متحده از دست دادند ممکن ایت نظر دیگیر داشته باشند. بعلاوه، معامله اتمی در بستر تشدید جنگ اوباما در سوریه حاصل شد.
خود هیلری کلینتون در ایمیلی که به بیرون درز کرد اعتراف کرده است که تلاش برای سرنگون کردن بشار الاسد-یک متحد سرسخت ایران- نهایتاً در راستای ایجاد شرایط لازم برای جنگ با ایران است. مهم این نیست که حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه در کجا اختلاف دارند، بلکه مهم این است که هر دو حزب بطور هماهنک در خدمت به طبقه حاکم کار میکنند. هر اختلافی که که بین دو حزب باقی مانده باشد عمدتاً در بستر تاریخی قرار دارد.
حزب دمکرات در چهل سال گذشته بمثابه گورستان جنبشهای اجتماعی عمل کرده است. حزب دموکرات از جنازههای جنبش آزادی سیاهان، جنبش کارگری، جنبش زنان یک هویت مترقی ساخته است. این هویت افسانهای به حزب دمکرات امکان داده است علیرغم اینکه پیوسته در جهت ریاضت نولیبرالی و افول امپراتوری به راست حرکت می کند حمایت این بخشها را نگه دارد.
در سال ۲۰۱۶، توجیه رأیدادن به نامزد حزب دمکرات برای احتراز از نامزد حزب جمهوریخواه هرگز چنین ضعیف نبوده است. تلاش کوهن برای ترسیم ترامپ بمثابه کسی که از هیلری کلینتون جنگافروزتر است با توجه به عملکرد هیلری خندهدار است. این فلج ژرف چپ را نشان میدهد که تمام وضعیت سیاسی ایالات متحده را فراگرفته است. هیلری کلینتون تقریباً کل طبقه حاکم را زیر چادر خود گردآورده است. او وقتی که به تحریک جنگ با روسیه یا دعوت به ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه میرسد ابداً رو در بایستی ندارد.
چیزی که باید چپ را شدیداً نگران کند این است که حزب دمکرات چگونه در مواجهه با اندک یا هیچ اعتراضی کره زمین را به نابودی امپریالیستی محکوم میکند. در چهل سال گذشته هیچ مورد تاریخی وجود ندارد که حزب دمکرات یک شکل استثمار «کمتر» را ارائه کرده باشد. در واقع، سیاستهای آن راه را برای جنگ، ریاضت، و ستم نژادپرستانه حتا بیشتر هموار کرده است. تفاوت بین حزب دمکرات و حزب جمهوریخواه این است که دمکراتهای ستمگران کارآمدتری میباشند.
اکثر کسانی که در نظر دارند از ترس به کلینتون رأی بدهند نمیتوانند بگویند دولت کلینتون دقیقاً چگونه به فقرا، به طبقه کارگر، یا کلاً به هر کس که در بیرون از کانالهای قدرت امپراتوری قرار دارد سود خواهد رساند. تنها درمان فلج چپ که افرادی مانند کوهن را زمینگیر کرده این است که یک جنبش براساس گسست کامل از دو حزب سرمایه بزرگ سازماندهی شود.
چنین جنبشی نباید از طرح خواستهای سیاسی هراس بخود راه دهد. باید کارگران و مردم تحت ستم را به این موضع رساند که حمایت گسترده از «حزب سبز» به جنبشهای تودهای اصیل نیرو خواهد داد و دولت بعدی را مجبور خواهد ساخت پیش از تشدید حمله به ستمدیدگان دوباره فکر کند. اما، حمایت گسترده از «حزب سبز» به تنهایی نمیتواند فوراً وضع تودهها را بهتر کند. پیروزیهای مادی در خیابانها بدست میآیند.
کسانی از ما که از فلج چپ رنج نمیبرند باید در خیابانها به رشد قدرت سیاسی مردم، و استقلال از حکومت دو حزب سرمایه بزرگ کمک کنند.
http://mltoday.com/article/2562-left-wing-paralysis-and-the-decay-of-lesser-evil-politics/91
منبع: گاردین، نشریه حزب کمونیست استرالیا
۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵
نویسنده: استیو ماورانتونیس
برگردان: ع. سهند
آپورتونیسم راست در چپ ایران که در مسیر طی شده توسط سیریزا گام برمیدارد، به اصطلاح «سکتاریسم» حزب کمونیست یونان را عامل ادامه سلطه سرمایه امپریالیستی بر یونان معرفی میکند. طبق این ادعای سخیف و غیرطبقاتی گویا راه برونرفت یونان از بحرانی که در نتیجه اجرای سیاستهای نئولیبرالی طی ۲۵ سال گذشته بوجود آمده تشکیل یک ائتلاف «بزرگ» از کمونیستها و نیروهای سازشکار و تسلیمطلب است. اینها حتا این واقعیت را نمیبینند که عناصر واقعبین و چپ سیریزا آنرا ترک کردند و زیر نام «اتحاد مردمی» در انتخابات ۲۰ سپتامبر شرکت کردند و ۲,۸۶ درصد آراء را بدست آوردند.
***
نتایج انتخابات پیش از موعد در یونان، که روز یکشنبه ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۵ برگزار شد چیزی را که طی دوره کوتاه پیش از انتخابات معلوم شده بود تأیید کرد، این را که مردم خسته، ناراضی، سردرگم و سرخورده «شر کمتر» را برمیگزیدند.
چیزی که از آخرین انتخابات در ژانویه امسال بروز کرده بود یک سرخوشی همگانی اولیه براساس این امید و انتظار دروغین بود که دولت جدید سیریزا وضعیت غیرقابل تحمل کشور را که بمدت پنج سال وجود داشت تغییر خواهد داد. این امید وجود داشت که با اتخاذ اقدامات برای ارضای خواستهای تودههای مردم برخی از مشکلات حاد تخفیف خواهند یافت.
یک خواسیت عمده مردم این بود که به کنترل شدید اقتصاد کشور توسط طلبکاران و مؤسسات اتحادیه اروپا پایان داده شود. اما بالعکس، کنترلهای اقتصادی و تقاضاهای اتحادیۀ اروپایی و صندوق بینالملل پول خفهکننده تر شد، مزایای بازنشستگی و سطوح دستمزدها برخلاف آنچه که وعده داده شده بود به حالت سابق بازنگشت، کاهشهای بیشتر به اجرا گذاشته شد و سطوح بیکاری به میزان بیسابقه ای بالا رفت.
خشم انباشت شده موجب گردید مردم توافقنامه جدید ارائه شده توسط طلبکاران را با یک «نه» قاطعانه در همهپرسی که توسط دولت در ژوئیه گذشته برگزار شد رد کنند.
آنچه که در پی همهپرسی انجام شد تقریباً غیرقابل توصیف است. دولت بجای احترام به اراده مردم و رد توافقنامه جدید (تفاهمنامه) کاملاً تسلیم تقاضاهای نیروهای رهبری کننده اتحادیۀ اروپایی شد و تفاهمنامه جدید را که بسیار بدتر از دو تفاهم نامه قبلی است امضاء کرد
مردم یونان که شاهد ناپدید شدن سریع امیدها و انتظارات خود بودند مستأصل، سرخورده و سردرگم شدند. سیریزا وعده داده بود که دولت چپ آنها اوضاع را تغییر خواهد داد. مرمن ناگهان متوجه شدند که حتا یک دولت چپ هم نمیتواند تغییر ایجاد کند.
این احساس ناتوانی عامل اصلی در از خودبیگانگی درصد بالایی از مردم از روند انتخاباتی و شکل دادن به نتیجه انتخابات بود. ناامیدی و ترس از اینکه دیگران ممکن است بدتر باشند، نتیجه انتخاباتی را تعیین کرد که سیریزا را با ۳۵ درصد آراء و ۱۴۵ نماینده در پارلمان به قدرت بازگرداند. این مجدداً یک دولت ائتلافی با «یونانیهای مستقل» خواهد بود که توانستند ۱۰ درصد آراء را بدست آورند.
«طلوع طلایی» در فضای عدم اطمینان و سردرگمی توانست ۷ درصد آراء را بدست آورد و اکنون از نظر قدرت پارلمانی سومین حزب است. «پاسوک» که در ائتلاف با «چپ دموراتیک» و برخی گروههای دیگر در انتخابات شرکت کرد تواسنت فقط ۶ درصد آراء را بدست آورد، این تأیید نظر غالب است که این حزب که به مدت ۲۵ سال بر یونان حکومت کرد از نظر سیاسی مضمحل شده است.
حزب کمونیست یونان مانند انتخابات ژانویه ۵,۶ درصد آراء و همان تعداد نماینده در پارلمان (۱۵) را بدست آورد.
https://edalat-ml.org/%d8%b4%d8%b1-%da%a9%d9%85%d8%aa%d8%b1/
منبع: مارکسیسم-لنینیسم امروز
نویسنده: فیلبپ وییس
۲۰ مه ۲۰۱۶
تفرقه در درون حزب دموکرات بطرز بارزی خود را نشان میدهد، بویژه اکنون که تفرقه در درون حزب جمهوریخواه سرتیتر اخبار هفته گذشته شده است. بسیاری از سران حزب دموکرات از اینکه گروههای جوان هوادار برنی ساندرز اگر ببازند و محترم شمرده نشوند در کنوانسیون و بطور کلی در انتخابات سراسری چه خواهند کرد نگرانند اما کاری نمیکنند.
این تفرقه بسیار اساسی است. شب گذشته رالف نیدر گفت او نمیتواند به هیلری کلینتون رأی بدهد زیرا او یک باز است. کریس ماتیو از او پرسید به که رأی خواهد داد. او پاسخ داد:
«رأی من آگاهانه است. من رأی خود را اعلام نمیکنم. اما هرگز به کسی که قبول ندارم رأی نخواهم داد. آشکارا، من نظامیگری هیلری را قبول ندارم. او ژنرالها را میترساند.»
نیدر گفت ترامپ در سیاست خارجی ناشناخته است زیرا ابتدا میگوید میخواهد مذاکره کند، سپس میگوید میخواهد دشمنان را درهم شکند. نیدر گفت: «این یک وضعیت شدیداً بیثبات است». او همچنین گفت که ساندرز یا کلینتون ترامپ را شکست خواهد داد.
اسرائیل و فلسطین در مرکز این تفرقه قرار دارند. باز یکی دیگر از نئوکانها به دلیل حمایت بیقیدوشرط هیلری از اسرائیل بسمت حمایت از او حرکت میکند. جنیفر روبین در واشنگتن پست نوشت:
«بخش بزرگی از رأیدهندگان هوادار اسرائیل (درست یا غلط) در رابطه با اسرائیل هیلری کلینتون را بهتر از رییسجمهور اوباما میدانند. او در چالش اتهامات دروغین سناتور برنی ساندرز درباره رفتار اسرائیل طی جنگ غزه سنگتمام میگذارد و جنبش «بایکوت، عدمسرمایهگذاری و تحریم» را محکوم میکند. او حداقل در حرف موضع تندتری درباره ایران گرفته و علاقه خود را برای روابط دوستانهتر با بنجامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل اعلام کرده است. با توجه به اینکه رأیدهندکان یهودی عمدتاً به حزب دموکرات رأی میدهند، او احتمالاً آراء از دست رفته یهودیان در دوره اوباما را بدست خواهد آورد.»
پیش از این رابرت کاگان نئوکان به سمت هیلری کلینتون رفت؛ او اکنون درباره ترامپ میگوید: «فاشیسم اینگونه به آمریکا میآید.»
اما البته ترامپ اکنون شلدون اندرسون میلیاردر را در سمت خود دارد؛ و اندرسون یک ایمیل برای اعضای «ائتلاف جمهوریخواه-یهودی» نوشت و به آنها گفت برای اسرائیل ترامپ بهتر از کلینتون است، ظاهراً به این دلیل که حزب دموکرات در اینمورد قابل اعتماد نیست.
اندرسون در ایمیل روز دوشنبه به هیئت امنای «ائتلاف جمهوریخواه-یهودی» که برای نخستینبار خبرگزاری رویترز آنرا منتشر کرد نوشت: «من مانند بسیاری از شما در همه موضوعات با ترامپ موافق نیستم. اما من دست روی دست نخواهم گذاشت و اجازه نخواهم داد کلینتون رئیسجمهور بعدی شود. پیامدهای این برای کشور ما، برای اسرائیل بسیار بزرگتر از آن است که این ریسک را بپذیریم.»
خبر اندرسون مهم است زیرا نزدیک به یکچهارم پول کارزار انتخاباتی جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری را یهودیان تأمین میکنند. حداقل یک عضو «ائتلاف جمهوریخواه- یهودی» با اندرسون درباره ترامپ همعقیده است. وی در پاسخ به ایمیل اندرسون نوشت:
«کمکدهندگان یهودی در گذشته حدود یکچهارم کمک مالی به کارزار انتخاباتی جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری را تأمین کردهاند و ممکن است نقش حتا بزرگتری در «کمیتههای عمل سیاسی» بازی کنند. برای ترامپ، که طبق گزارشها میخواهد یک میلیارد دلار کمک جمعآوری کند، کمکدهندگان یهودی اگر رهنمود اندرسون را دنبال کنند، نه تنها در کمک مالی بلکه همچنین در علامتدادن به مفسرین مرکز-گرا که ترامپ ارزش سرمایهگذاری سیاسی را دارد، میتوانند ارزشمند باشند.»
دموکراتها حتا بیشتر برای کمک مالی به یهودیان وابستهاند (به گفته کارشناسان سطح حمایت یهودیان از دموکراتها «عظیم» و «تکاندهنده» است)، و با توجه به اینکه بخش بزرگی از این پول هوادار اسرائیل است، به نظر میرسد این انتخابات ریاست جمهوی در جایی قرار دارد که لابی هوادار اسرائیل میخواهد: دو نامزد اصلی مدیون کمکدهندگان هوادار اسرائیل خواهند بود.
کلینتون اخیراً در تل آویو با حضور سارا براد، مشاور خود و هیم سابان حامی بزرگ کلینتون که از نزدیک با شلدون اندرسون کار میکند، یک برنامه جمعآوری کمک مالی برگزار کرد. الکساندرا روسنمان در «آلترنت» گزارش داد که کلینتون پیش از این با خود اندرسون ملاقات کرده بود:
« در اکتبر ۲۰۱۴، هیلری کلینتون در مراسم شام برای کمکدهندگان بزرگ جمهوریخواه برای نخستینبار با شلدون ملاقات کرد، مراسمی که کلینتون برای سخنرانی در آن حدود ۲۰۰هزار دلار دریافت کرد.»
اما اندرسن بدرستی به ما خاطرنشان میشود که: تفرقه در درون حزب دموکرات را از یاد نبرید. آزادی ساندرز در انتقاد از نتانیاهو نشان میدهد که او از حمایت مستحکم پایگاه خود در حزب برخوردار است؛ و آراء نشان میدهند که نشانی سیاسی برای انتقاد از اسرائیل در ایالات متحده لیبرال دموکراتها میباشند که بیشتر با فلسطینیها همدری دارند تا با اسرائیل.
وقتی رالف نیدر کلینتون را نظامیگرا مینامد، سخنرانی کلینتون در آیپک را بیاد میآورد که در آن قول داد روابط با اسرائیل را به «سطح بعدی» ارتقاء دهد.
بسیاری از دموکراتهای جوان که به کنوانسیون فیلادلفیا یا برای تظاهرات در بیرون آن میروند، مطمئناً فلسطین را در ذهن دارند.
اولیور استون از دموکراتها عاجزانه خواست که برنی ساندرز را نامزد کنند؛ و با یادآوری اسرائیل/فلسطین و با خبیث نامیدن سخنرانی کلینتون در آیپک گفت:
«هیلری کلینتون عملاً در را به روی صلح بسته است، او در همان هفته، روند صلح فلسطین و روسها را به باد حمله گرفت. ناتو خدای اوست، بهترین چیزی که ایالات متحده “استثنایی” در این “قرن آمریکایی” جدید برای صادرات دارد…»
رسانههای ما از تجربه خارقالعاده هیلری کلینتون در سیاست خارجی میگویند- برعکس ترامپ- بدون اینکه به نتایج دلالی-قدرت توسط او اشاره کنند…
پرونده هیلری شامل حمایت از «کنتراهای» ددمنش علیه مردم نیکاراگوئه در دهه ۱۹۸۰، حمایت از بمباران ناتو در یوگسلاوی سابق، حمایت از جنگ جاری بوش-عراق، حمایت از نابسامانی جاری در افغانستان، و بمثابه وزیر امورخارجه نابودی حکومت سکولار لیبی، کودتای نظامی در هندوراس، و تلاش کنونی برای «تغییر رژیم» در سوریه میشود. تکتک این موارد به افراطگرایی بیشتر، هرجومرج بیشتر در جهان، و خطر بیشتر در کشور ما انجامیده است.
بعداً نوبت مرزهای روسیه، چین، و ایران خواهد رسید. به سخنرانی خبیثانه اخیر او در آیپک نگاه کنید (نگویید که به شما هشدار داده نشد). آیا ما میتوانیم شاهد آن باشیم که کلینتون «اتحاد ما [با اسرائیل] را به سطح بعدی ارتقاء دهد؟ اولویتهای ما چیست؟ آیا رسانهها، نمیتوانند حداقل این افراطگرایی او را نشان دهند؟ من فکر میکنم مشکل «درستانگاری» مضر سیاسی غالب بر تفکر آمریکایی است که میگوید ترامپ افراطی است، پس کلینتون افراطی نیست.
http://mltoday.com/article/2459-the-lesser-evil-hillary-scares-even-the-pentagon/91
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.