اشتراک eshtrak

خبری سیاسی فرهنگی! مسئولیت هر مقاله بعهده نویسنده آنست!

چه رمزی در جادوی این علاء الدین بی چراغ نهفته است؟:بهروز عارفی!قبای دفاع از خلق فلسطين و دم خروس يهودی ستيزی:شهلا شفيق

دریافتی

در فرانسه، بنیادی به نام «بنیاد یادمان شوآ» 1وجود دارد که هدف خود را « پشتیبانی از طرح هائی در زمینه تاریخ و پژوهش، آموزش و یادمان و انتقال، همبستگی و فرهنگ یهودی» اعلام کرده است. رئیس این بنیاد، داوید دو روچیلد و« شورای مدیریت آن مرکب از نمایندگان دولت، نهادهای یهودی و شخصیت های بارز» است. 2
این بنیاد در سال 2000 تاسیس شده است و در آمد های آن از «محل اموال غصب شده یهودیان فرانسه [در دوران جنگ جهانی دوم] تامین می شود».
در سایت فرانسوی این بنیاد، ماموریت های آن را چنین تعریف می کنند:
تاریخ یهود ستیزی و شوآ
آموزش شوآ
یادمان و انتقال
همبستگی
فرهنگ یهودی: که منظور از آن، «تقویت و تحکیم اجزای تشکیل دهنده مختلف فرهنگ یهودی و یهودیت» است. در این زمینه، در سایت امده است که هدف بنیاد «آشنائی فرانسویان و اروپائیان، با میراث یهودیت و فرهنگ یهود که دولت اسرائیل از بدو تاسیس آن، از اجزای تشکیل دهنده اساسی آن است» (تاکید از ماست) 3
بودجه بنیاد به بیست میلیون یورو در سال می رسد. اعضای هیئت مدیره آن را شخصیت هائی چون داوید دو روچیلد، سرژ کلارسفلد، روژه کوکرمن، آسیس تاچمن، کلود لانزمن و پل شافر تشکیل می دهند. به این شخصیت ها خواهیم پرداخت.
بنیاد یادشده، در 27 مارس سال 2009 (فروردین 1388) بنیادی به نام «علاءالدین» تاسیس کرده است که سایتی به زبان های فارسی، ترکی، عربی، انگلیسی و فرانسه دارد: www.projetaladin.org . این تارنما، هدف خود را «ارتقای روابط مسلمانان و یهودیان از طریق شناخت متقابل» معرفی کرده است.البته، در سایت انگلیسی و فرانسه، به جای بنیاد، از واژه طرح (پروژه) علاءالدین استفاده شده است.

موسسان سایت «علاءالدین» هدف از تاسیس آن را چنین تعریف می کنند:
«دست اندرکاران تاسیس بنیاد علاءالدین از آغاز بر این باور بودند که گفتگوی پایدار و پویا میان فرهنگ ها تنها در صورتی پا می گیرد که همه طرف های گفتگو بر سر تاریخ و خاطره تاریخی با هم در صلح و تفاهم به سر برند. به عبارت دیگر، آیا چنانچه یهودیان و مسلمانان هر یک نسبت به دیگری و دردها و آلامی که بر سر آن یکی آمده است اذعان کنند، مسیر تفاهم و گفتگو هموارتر نخواهد شد؟ و آیا چنین مسیری بسا سازنده تر از «انکار گرایی» از هر طرفی که باشد، نیست». و سپس ادامه می دهد: «از این رو بنیاد علاءالدین در عین این که یک نهاد فرهنگی اروپایی است (و در نتیجه موضوعات سیاسی از جمله نزاع اعراب و اسراییل در حیطه کارش نمی گنجند)، بر آن شد که تعدادی از کتابهای معروف در باره هولوکاست را به فارسی و عربی ترجمه کند»
بنیادی که می خواهد عرب ها و یهودیان را به یکدیگر نزدیک کند، از مهمترین معضل اعراب که حل مسئله اشغال فلسطین است می گذرد، به این بهانه که «یک نهاد فرهنگی اروپائی است»
در همین معرفی نامه می آید:« نوآوری علاءالدین در این است که تلاش می کند مسلمانان، یهودیان و مسیحیان را به زبانهای مادری خودشان با فرهنگ و خصوصیات و تاریخ دیگری آشنا کند». …« هدف بنیاد علاءالدین ارتقای شناخت متقابل میان جوامع و افرادی است که به فرهنگها و ادیان متفاوت تعلق دارند، با این امید که چنین شناختی به تغییر ریشه ای در رویکرد و نگرش این جوامع و افراد نسبت به «دیگری» راه برد و به گسترش فرهنگ صلح و بردباری بیانجامد. در کانون این تلاش، روابط میان مسلمانان و یهودیان قرار دارد که به دلیل تحولات سیاسی از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون رو به وخامت گذاشته است»
در بخش «ساختارهای غلاءالدین»، می خوانیم: « پروژه علاءالدین که به ابتکار موسسه یادبود هولوکاست راه اندازی شد پس از چندی به دو نهاد مستقل تبدیل گشت که عبارتند از بنیاد علاءالدین و صندوقی به همین نام. بنیاد علاءالدین یک موسسه غیرانتقاعی است که رییس آن خانم آنماری روکولوسکی و نایب رییس آن آقای سرژ کلارسفلد می باشند و ریاست صندوق علاءالدین که مسئولیتش تامین منابع مالی برای اجرای برنامه های این موسسه است را آقای داوید روتشیلد به عهده دارد.»
آقای داوید روتشیلد (که تلفظ صحیح ان روچیلد است) رئیس بیناد یادمان شوآ نیز است.
در مورد منابع مالی می نویسد: « هزینه برنامه های بنیاد علاءالدین از طریق کمکهای مالی افراد، بنیادها، دولتها، سازمانهای بین المللی و موسسات تجاری تامین می شود.»
در مورد دولت ها و بنیاد های کمک کننده، توضیح بیشتری داده نشده است.
سپس، هیئت امنا، اعضای کمیته اجرائی و اعضای هیئت مدیره بنیاد معرفی شده اند 4
در «کمیته وجدان» که ریاست آن با دیپلمات سابق فرانسوی، ژاک آندرانی است، از جمله نام «آقای داریوش شایگان، نویسنده و فیلسوف، ایران» دیده می شود.
اعضای هیئت مدیره به قرار زیر است:
« ژاک آندرانی، سفیر کبیر فرانسه، سفیر سابق فرانسه ؛آندره آزوله مشاور ویژه پادشاه مراکش، رییس بنیاد اروپا و مدیترانه آنا لیند برای گفتگوی فرهنگها، رییس هیئت اجرایی بنیاد سه فرهنگ و سه مذهب مستقر در سویل اسپانیا، عضو موسس فوروم داووس برای گفتگوی تمدنها و ادیان؛ فتیحه بناتسو: عضو شورای اقتصادی و اجتماعی فرانسه، استاندار ویژه برای ایجاد فرصتهای برابر، نویسنده کتاب «رویای جمیله»؛ماری هلن برار؛آنی دایان روزنمان؛حکیم الکراوی از جمله عضو هیئت مدیره بانک روتشیلد؛علی السمان: مشاور انور سادات رییس جمهور فقید مصرعبده فیلالی انصاری: فیلسوف و اسلام شناس برجسته مراکشی؛نیلوفر گوله: آنتروپولوژیست سرشناس از ترکیه؛آن هیدالگو: معاون اول شهرداری پاریس از سال 2001 تا کنون، دبیر ملی سابق حزب سوسیالیست در امور فرهنگ و رسانه ها، مشاور ارشد سه وزیر در کابینه ژوسپن، نویسنده کتاب «یک زن در صحنه»؛سرژ کلارسفلد: حقوقدان و نویسنده، رییس «اتحادیه فرزندان یهودیان فرانسوی منتقل شده به اردوگاههای مرگ»؛ جولیا کریستوا : زبان شناس؛کلود لانزمن : از مشهورترین فیلمسازان معاصر فرانسه، اثر نامدار او فیلم نه و نیم ساعته «شوآ» است که تاریخ شفاهی هولوکاست را بیان می کند و در سطح جهانی به عنوان بهترین فیلم در باره این واقعه شناخته شده است. لانزمن در سن 18 سالگی به مقاومت فرانسه پیوست و به عنوان یک روزنامه نگار و فیلمساز همواره بر سر مسائل بین المللی مواضع روشنی اتخاذ کرده است. او شدیدا با جنگ الجزایر مخالفت می کرد و از امضاکنندگان طومار ضد جنگ موسوم به مانیفست 121در سال 1960 بود. لانزمن سردبیر کل مجله «تان مدرن» (عصر جدید) است که توسط دوستان نزدیکش ژان پل سارتر و سیمون دو بووآر بنیانگذاری شد. او در سال 2009 خاطرات خود را با عنوان «خرگوش صحرایی» منتشر کرد که تبدیل به یک کتاب پرفروش در کشورهای مختلف از جمله فرانسه و آلمان شد؛روک اولیویه مستر: نایب رییس دیوان محاسبات فرانسه؛ژان موتاپا: مدیر بخش عرفان و مذاهب در انتشارات آلبن میشل ؛ دیریو ندیایه: وزیر در دولت های مختلف در سنگال مارتین اوآکنین: وکیل ، معاون شهردار نیس فرانسه؛آن ماری روکولوسکی ، مدیر کل سابق بنیاد شوآ ، مدیرکل سابق همکاری بین المللی در وزارت آموزش، تحقیقات و فناوری فرانسه؛داوید روتشیلد ، رئیس بنیاد شوآ و رئیس بانک روتشیلد، فارغ التحصیل انستیتوی مطالعات سیاسی پاریس؛ شهلا شفیق ، جامعه شناس ، مقاله نویس، پژوهشگر و فعال حقوق زنان و حقوق بشر از ایران ، نویسنده چندین کتاب در باره افراط گرایی و اسلام تندرو، از جمله «زنان زیر حجاب» و «جاده و مه». او به تازگی در راس یک تیم پژوهشگران اروپایی تحقیقاتی را در باره روند افراطگرایی در میان جوانان مناطق شهری اروپا به پایان رسانده است؛رنه ساموئل سیرات ، خاخام اعظم سابق فرانسه ؛ ابه ردکین، مدیر سابق بنیاد حقوق بشر » 5
بنیاد علاءالدین پیام های متعددی از شخصیت های جهانی از جمله پادشاه مراکش، سارکوزی، کلینتون و شیمون پرز رئیس جمهوری اسرائیل دریافت کرده است. 6
« شریکان و حامیان علاءالدین» به نقل از سایت علاءالدین که به این بنیاد کمک مالی می کند،به شرح زیر است: بیناد یادبود شوآ، بنیاد آقا خان، بنیاد بشردوستانه ادموند سافرا، شهرداری نیس، شهرداری پاریس، وزارت امورخارجه فرانسه، وزارت دفاع فرانسه و کلیمز کانفرانس نیویورک » 7
در همین جا اشاره شود که ادموند یعقوب صفرا (که نامش را سافرا ترجمه کرده اند) بانکدار میلیاردر یهودی-لبنانی در حادثه آتش سوزی جنایتکارانه آپارتمانش در موناکو در سال 1999به قتل رسید. همسرش از ثروت او بنیاد بشردوستانه ای ایجاد 8 کرد که از جمله فعالیت هایش ساختن صدها کنیسه در گوشه و کنار جهان است.
با توجه به مطالب بالا، روشن می شود که بیناد یادمان شوا (یا یادبود شوآ) که یکی از اهدافش تبلیغ یهودیت و فرهنگ یهودی است (که به ادعای خودشان، اسرائیل عضو اساسی آن است)، در سال 2009، طرحی پیاده می کند بنام علاءالدین که هدفش «ارتقای روابط مسلمانان و یهودیان» اعلام شده است.
در چارچوب همین اهداف، فیلم نه ساعته شوآ (هولوکاست) ساخته کلود لانزمن با زیر نویس فارسی از برخی تلویزیون های فارسی زبان پخش شد. خانم شهلا شفیق عضو «هیئت مدیره» بنیاد علاءالدین درتبلیغ برای پخش این فیلم ، نقش فعالی داشتند.
اما، پیش از ان که به معرفی برخی از پایه گذاران این دو بنیاد بپردازیم، خوب است یاداوری شود که موضوع این نوشته، به هیچ وجه مسئله نسل کشی یهودیان نیست، فاجعه ای که باید در هر فرصتی به شدت محکوم گردد. نویسنده این سطور در مقالات فراوان و نیز در کتابی که درباره «مناقشه اسرائیل – فلسطین» ترجمه کرده، بارها به فاجعه شوآ پرداخته و نفی گرایان (یا انکارگران، به قول مترجم بنیاد علاءالدین) را افشا و نکوهش کرده است. فصل پنجم کتاب 9 با عنوان « از نسل کشی یکی تا اخراج دیگری، رنج های طرف دیگر» به این موضوع پرداخته است. در این فصل با طرد جنایات نازی ها و نفی گرائی روشنفکرانی چون گارودی و روبر فوریسون به بازخوانی مختصر حوادث پرداخته است. برخلاف ادعای گردانندگان علاءالدین، باید از نسل کشی یهودیان یک درس انسان دوستانه جهانشمول بیرون کشید. این واقعه بخشی از میراث مشترک انسانیت است. بنیاد شوا و علاء الدین، به خصلت مذهبی نسل کشی بشتر اهمیت می دهد. برای صهیونیست ها، قتل عام یهودیان دلیلی بر ضرورت وجود اسرائیل به عنوان پناهگاهی برای یهودیان دنیاست. این شانتاژی است که هیچ کس جرئت انتقاد از سیاست های ضدانسانی حکومت های پی در پی اسرائیل را نباید داشته باشد. باید تکرار کرد که هر انتقادی از سیاست دولت اسرائیل و حتی صهیونیسم به معنی یک موضع گیری یهود ستیزی یا اتخاذ موضع نفی گرایانه نیست.
بهتر است با نقل قولی از ادوارد سعید فقید، مهر باطل بر زبان منحرفان و متعصبان هر دو جناح بزنیم:
«این نظر که هولوکوست [کشتار یهودیان] ساخته و پرداخته صهیونیست هاست، به طرز غیرقابل فبولی در این جا و آن جا تکرار می شود. چگونه می توانیم از تمام دنیا انتظار داشته باشیم که به رنج ما اعراب واقف شوند، اگر خود درد دیگران را، هر چند متجاوز به ما باشند، نتوانیم درک کنیم.»
اما، کلود لانزمن را بهتر بشناسیم. او مدیر مجله «عصر نوین» است که ژان پل سارتر آن را پایه گذاری کرد. در گذشته این نشریه نقش مهمی در بحث های روشنفکری درفرانسه ایفا می کرد. لانزمن فیلمی درباره اسرائیل ساخته که ارتش ان کشور بصورتی حماسه آفرین تحسین می کند!. این حق دموکراتیک اوست.. او علاوه بر فیلم شوآ (درباره کشتار یهودیان) فیلم سومی ساخته به نام «چرا اسرائیل؟» که در آن هیچ وجه از عراب یاد نمی کند. در پاسخ به این سوال (لوموند- 7 فوریه 2001) که چرا از انان سخنی نگفته، می گوید:«خود انان (اعراب) باید این کار را بکنند». با این حرف مفت، باید سیاهان درباره سیاه ها، اعراب درباره اعراب و یهودیان در باره یهودی ها بنویسند. منطق بومی، فرقه ای و قبیله ای یعنی منطق جنگی و به دور از آرمان انسانی.
او با تمام نیرو از تجاوز اسرائیل به غزه پشتیبانی کرده و در برابر این سؤال که آیا پس از این تجاوز و جنایت نباید نسبت به فیلم خود در مورد ارتش «دفاعی » اسرائیل تجدید نظر کنید. او پاسخ منفی می دهد و می گوید: «بس کنید. بمیاران اسرائیلی ها هدفمند بود وقربانی هم دادند ولی بمباران های حماس بی هدف بودند و هر مکانی را زدند! او در این گفتگوی اینترنتی (سایت لوموند – 19 مارس 2009) به طور همه جانبه از اسرائیل و سیاست هایش دفاع کرده و حتی جای کوچک ترین انتقادی نمی بیند.
بارون داوید روچیلد، از پایه گذاران اصلی این دو بیناد، بانکدار میلیاردر فرانسوی است که در نیویرک زاده شده است. او رئیس افتخاری «بنیاد فرانسه-اسرائیل» است. بنیاد خانوادگی روچیلد، نقش بسیار مهمی در تداوم شهرک سازی های استعماری در سرزمین های فلسطینی داشته است. نقش روچیلدها را در تقسیم فلسطین نمی توان نادیده گرفت. بنیاد روچیلد از مهمترین تکیه گاه مالی مهاجرت یهودیان به فلسطین بود و به واسطه نفوذشان بر حکومت بریتانیا، طرح تقسیم به سود یهودیان شکل گرفت.
اندره آزوله، مشاور ویژه پادشاه مراکش و رئیس بنیاد انا لیند برای مدترانه است که هدفش را «نزدیکی اهالی دو ساحل مدیترانه» اعلام کرده است.
بیشتر افرادی که در هیئت مدیره علاءالدین حضور دارند، از حامیان صهیونیسم و دوست دولت اسرائیل به شمار می روند. ان چه موجب شگفت است همکاری برخی روشنفکران ایرانی با این بنیاد است که با ظاهری انسان دوستانه و فریبنده، تبلیغ یهودیت و دوستی با اسرائیل را آشکارا هدف خود قرار داده است. زمانیکه از اسرائیل است نمی توان سیاست های دولت های اسرائیل را نادیده گرفت. اشغال سرزمین های فلسطینی ادامه دارد و ساختمان شهرک های استعماری نیز همین طور.
و دولت اسرائیل با هر طرح یک صلح شرافتمندانه مخالفت می کند.
آیا به صرف دشمنی کورکورانه احمدی نژاد و جمهوری اسلامی با اسرائیل و یا به خاطر مواضع یهود ستیزی مشمئز کنند آنان می توان دست دوستی به سوی دشمن دشمن خود دراز کرد؟
دشمن دشمن من الزاما دوست من نیست.
افرادی که خود را لائیک می دانند و پرچم لائیسیته را در هر محفلی بلند می کنند چگونه می پذیرندند با موسسه ای همکاری کند که یکی از مهم ترین هدف هایش را تبلیغ یهودیت و فرهنگ یهودی اعلام و مرکزیت اسرائیل، به بیان دقیق تر صهیونیسم را نیز در این فرهنگ، پنهان نمی سازد.
بخش فارسی سایت علاءالدین که هدف اصلی اش را نزدیکی اسلام با یهودیت تعیین می کند، به معرفی مفصل یهودیت، مذهب یهود و سابقه تاریخی ان می پردازد ولی معرفی فرهنگ اسلامی را به صفحه انگلیسی حواله می دهد!
بنیادهای شوآ و علاءالدین، اهداف خود را آشکارا بیان می کنند، اما هنگامی که نوبت به مسئله روابط اسرائیل و اعراب می رسد، خود را عقب می کشد. از همین جا، می توان به نیرنگ و فریب این بنیادهای صهیونیستی پی برد.
هیچ کدام از دست اندرکاران اصلی این دو بنیاد، کوچکترین انتقادی به جنایت های دولت اسرائیل نکرده اند. افرادی چون لانزمن، کارسلفلد، دو روچیلد، ان هیدالگو، از مدافعان سرسخت صهیونیسم و سیاست های دولت اسرائیل می باشند.
هدف از این نوشته زیر سوال بردن حق دموکراتیک افراد در انتخاب نوع فعالیت نیست. قصد نشان دادن چهره واقعی شخصیت ها و نهادهاست که احساسات نیک انسان ها را ملعبه دست و در خدمت منافع محافل مشخصی قرار می دهند.
لانزمن، کلارسفلد و برخی دیگر، آن دسته از روشنفکران برجسته ای را که برخی حتی یهودی یا یهودی تبارند، به خاطرانتقادشان از سیاست های دولت اسرائیل، به اتهام «یهود ستیزی» به دادگاه ها کشاندند. اینان در هر محقلی دم از دموکراسی می زنند ولی تا صحبت از حقوق ملت فلسطین می شود، نه تنها دم نمی زنند بلکه به حمایت بی قید و شرط از حکومت اسرائیل ادامه می دهند.
بنیاد غلاءالدین در درجه نخست در خدمت تبلیغ فرهنگ یهودی و صد البته با برداشت های صهیونیستی است. پخش فیلم و ترجمه کتاب بهانه است. هر چند در بین کتاب های ترجمه شده توسط این بنیاد می توان اثر با ارزش پریمو لوی را نیز دید، منتهی، هدف اصلی چیز دیگری است که از لابلای نوشته های سایت های اینترنتی دو بنیاد یاد شده می توان به آن پی برد و در این نوشته تنهاً به برخی از آن ها اشاره شده است.
جادوی این علاءالدین بدون چراغ، تبلیغات پوشیده برای صهیونیسم و منافع دولت اسرائیل است که درپشت هدف های «انسان دوستانه» پنهان شده اند.
——
یادداشت ها:
1 – Fondation pour la mémoire de shoah
2 –
http://www.fondationshoah.org
3 –
http://www.fondationshoah.org/FMS/spip.php?article97
4 –
http://projetaladin.org/fa/%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87.html
5 –
http://projetaladin.org/fa/%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87.html
6 –
http://projetaladin.org/fa/fa-ressource-sans-titre21.html
7 –
http://www.claimscon.org/index.asp
http://projetaladin.org/fa/%D8%B4%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86.html

8 –

Home Edmond J. Safra Foundation


9 – اسرائیل، فلسطین – حقایقی درباره یک کشمکش، نوشته آلن گرش، ترجمه بهروز عارفی، انتشارات خاوران، پاریس ، 2003
—–
صفحه اول سایت علاءالدین در زیر از نظر تان می گذرد.

بنیاد علاءالدین ارتقای روابط مسلمانان و یهودیان از طریق شناخت متقابل

روز شوآ
ملت اسرائیل و جوامع یهودی جهان دیروز و امروز در آئین های ویژه ای یاد شش میلیون نفر یهودی را که در جنگ جهانی دوم به دست نازی ها و عمال آنان کشته شدند را گرامی می دارند.
La Pologne célèbre le 65ème anniversaire de l’insurrection du ghetto de Varsovie
عید پسح ، عید آزادی و بهارپسح که یکی از سه عید بزرگ یهودیان به شمار می آید، روز 15 ماه عبري نيسان، اولين ماه سال، شروع می شود و 8 روز طول ميكشد. پروژه علاء الدین عید پسح را به یهودیان جهان به ویژه به یهودیان ایرانی تبریک می گوید.
میزگرد یونسکو به مناسبت آغازنمایش فیلم «شوآ» بازیرنویس فارسی فیلم «کلود لانزمن» فیلمی به مدت ٩ ساعت است و کار ساختن آن در سال ١٩٨٥ به پایان رسیده و زیر نام «شوآ» حجم عظیمی از شهادت یهودیان اروپائی را که خود شاهد «هولوکاست» بوده اند در بر می گیرد. به ابتکار نهادی به نام «طرح علاء الدین» که از سال ٢٠٠٩ میلادی برای ارتقاء و گسترش «گفتگو» میان یهودیان و مسلمانان جهان به وجود آمده است، فیلم مستند «کلود لانزمن» (Claude Lanzmann) در بارۀ کشتار یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم (هولوکاست) برای نخستین بار با زیر نویس فارسی، ترکی و عربی درکشورهای اسلامی و عرب به نمایش درخواهد آمد.

• آشنایی با اسلام برای پیروان سایر ادیان
شرحی مختصر برای آشنا ساختن پیروان سایر ادیان با دین اسلام و جوامع و فرهنگهای اسلامی آشنایی با دین و فرهنگ یهود

• آشنایی با دین و فرهنگ یهود
آنچه غیریهودیان باید در باره دین و فرهنگ یهودیان بدانند

قبای دفاع از خلق فلسطين و دم خروس يهودی ستيزی
يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۰ – ۱۵ مه ۲۰۱۱


شهلا شفيق

اخیرا نوشته ای زیر عنوان «چه رمزی در جادوی این علاءالدین بی چراغ نهفته است؟» به قلم بهروز عارفی منتشر شده است که به فعاليت های انجمن علاءالدين در فرانسه اشاره دارد. ظاهرا قصد نويسنده افشای يکی از توطئه های صهيونيسم و بعضی همکاران ايرانی آن است. امّا در اين ميان، پيکان حمله نويسنده مرا نشانه رفته است. من هنگامی که پذيرفتم در چنين طرحی مشارکت کنم کاملا آگاه بودم که با چنين اتهاماتی مواجه خواهم بود. بعلاوه، از آنجا که سال‌هاست ريش اينگونه افشاگری‌ها توسط جمهوری اسلامی، و به همت روزنامه کيهان و ساير مقامات و شرکا و امثالهم در آمده، نوشته عارفی می‌توانست نبوده و نديده و نخوانده تلقی شود که نه عرض نويسنده ببرد و نه زحمت خواننده بدارد. اما شباهت آن با مقالات کيهانی و افاضات احمدی نژادانه از حد سبک، نوع استدلال، عدم صداقت در ارائه نقل قول ها، اتهام های مستقيم و تلويحی و افشا کن ! افشا کن !ها می گذرد و به نوعی خودافشاگری می رسد که علی رغم خواست نويسنده، ساز و کار پنهان در جوهر تفکر او را آشکار می‌کند. زبان نويسنده ذهنش را لو می دهد و ذهنيت او، نشانگر جريانی است که لازم است بدان پرداخته شود. نوشته سراپا تحريف بهروز عارفی، تنها اين مزيت بزرگ را دارد که به روشنی پايه های نگرشی را بيان می کند که به بهانه دفاع از حق ملت فلسطين، يهودی ستيزی را توجيه می‌کند. برای توضيح موضوع، ابتدا به چند تحريف اساسی که عارفی به مددشان سعی در اثبات سخنان خود دارد اشاره می‌کنم :

پايه ريزی طرح علاالدين با حمايت بنياد «يادمان شوا» صورت گرفته است که نهادی است مستقل که با ثروت باقيمانده از يهوديانی که در اردوگاه های مرگ جان باختند تاسيس شده و کارش کمک به توسعه تحقيقات تاريخی، روشنگری و انتقال خاطره در باره فاجعه هولوکاست، حمايت از خاطره قومی يهوديان و فرهنگ يهود است. آقای عارفی با يک تير دو نشان می زند. اول اينکه با تقليل برنامه اين بنياد به يکی از وجوه آن که شناسانيدن فرهنگ قومی يهوديان است، بنياد يادمان شوا را نهادی قلمداد می کند که گويا برای دفاع از اسرائيل تاسيس شده است. او ، برای القاء اين شبهه، از ميان تمامی مطالب منتشره در سایت این بنیاد مقاله ای (به زبان فرانسه) را برگزيده که به فرهنگ یهودی و یهودیت اختصاص یافته و جمله‌ای از اين مقاله را ترجمه کرده است تا بگويد که هدف بنیاد «آشنایی فرانسویان و اروپاییان با میراث یهودیت و فرهنگ یهود که دولت اسراییل از بدو تأسیس آن، از اجزای تشکیل دهندۀ اساسی آن است». امّا ترجمۀ دقیق جملۀ مزبور از این قرار است که بنیاد یادمان شوآ «با آشنا کردن بیشتر شهروندان فرانسوی و اروپایی با میراث یهودیت و فرهنگ یهود، که کشور اسراییل، از زمان نوزایی‌اش، بخشی اساسی از آن است»، در بازشناسی اين ميراث مشارکت می کند. روشن است که مشکل اساسی عارفی موجوديت اسرائيل است. و البته خوبست ياد آوری کنيم که به رسميت شناختن اسرائيل به معنی دفاع از سياست های اين کشور نيست. چنانکه در خود اين کشور نيز مخالفان سياست اسرائيل در باره فلسطين بسيارند.

اما عارفی را کاری با اين واقعيت ها نيست. او به شدت دچار اين وسوسه است که هر جا سخن از هولوکاست می رود تبليغ يهوديت و در پس و پشت آن منافع اسرائيل را جستجو کند. از همين رو هدف نهایی انجمن علاالدين را هم تبليغ يهوديت معرفی می کند. حال آنکه که برنامه محوری اين انجمن مبارزه با يهودی ستيزی در کشورهای مسلمان است و مهم ترين کار آن انتشار (به زبانهای عربی ، فارسی و ترکی ) آثار تحقيقی و فرهنگی، از جمله کتاب‌ها و فيلم‌هایی است که به اين تجربه هولناک بشری پرداخته اند. عارفی اين مهم را «تبلیغات پوشیده برای صهیونیسم و منافع دولت اسراییل که در پشت هدف‌های «انساندوستانه» پنهان شده‌اند»، می نماياند. او برای اين کار به حذف همه نکاتی می پردازد که برای نظريه اش درد سر ايجاد می کنند. پس در معرفی علاءالدين تنها نکاتی را بر می شمارد که در آن به «ارتقای روابط مسلمانان و یهودیان» و « نزدیکی اسلام با یهودیت» اشاره شده است. اين نکات البته در سايت مربوط به اين پروژه ( که خوشبختانه به زبان فارسی هم در دسترس علاقمندان است1 ) وجود دارد. امّا آقای عارفی فراموش می کند که هدف اصلی پروژۀ علاءالدین در بیانیۀ «ندای وجدان» به روشنی توضیح داده شده است. در این بیانیه که به عنوان سند پایه‌ای این بنیاد، از سوی صدها نفر از روشنفکران و شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی امضا شده است، چنین می‌خوانیم: «ما زنان و مردان فعال در عرصه جامعه و مورخان و روشنفکرانی با ادیان و عقاید مختلف، گرد هم آمده ایم تا اعلام کنیم که دفاع از ارزش هایی نظیر عدالت و برادری باید با در هم نوردیدن همه موانع، بر ناشکیبایی و عدم تحمل دیگران، بر نژادپرستی و بر نزاع و خصومت غلبه کند.». عارفی بر می آشوبد که چگونه می شود چنين طرحی در مورد مسئله اسرائيل و فلسطين ساکت بماند. او برای حق به جانب نشان دادن خويش، بی هيچ رودر بايستی، چشم بر اين بخش بيانيه علاالدين می بندد: » ما به صراحت می گوییم که این حق مسلم اسراییلی ها و فلسطینی ها است که دارای کشور مستقل و حاکمیت ملی خود باشند و در امنیت زندگی کنند و از این رو می بایست از هر روند صلح که چنین اهدافی را دنبال کند، حمایت نمود»

با تحريف اهداف اصلی علاالدين، عارفی ندا بر می دارد که «افرادی که خود را لائیک می‌دانند و پرچم لائیسیته را در هر محفلی بلند می‌کنند، چگونه می‌پذیرند با مؤسسه‌ای همکاری کنند که یکی از مهم‌ترین هدف‌هایش را تبلیغ یهودیت و فرهنگ یهودی اعلام…» می‌کند؟». حمله آقای عارفی خاصه متوجه من است و برای توجيه اتهام ناروايش تعمدا فراموش می کند که در بیانیۀ اعلام هویت علاءالدین به صراحت آمده است : «بنیاد علاءالدین اساساً یک نهاد فرهنگی و غیرمذهبی است». اين نکته بر خواننده آگاه پوشيده نيست که در حيطه مبارزه عليه يهودی ستيزی در کشورهای مسلمان، طبعا موضوعات شناخت يهوديت و شناخت اسلام به مثابه مذهب مطرح می گردد و بدان پرداخته می شود که اين امر البته به منزله تبليغ هيچ يک از اين مذاهب نيست. در واقع اين يهود ستيزان هستند که با نژادی کردن يهوديت و ترسیم چهره‌ای شيطانی از يهوديان (مکار، پول پرست و قدرت مدار ووو)، معرفی و شناسانيدن تاريخ و فرهنگ و مذهب آنان را الزام‌آور می کنند. همچنانکه اين اسلام گرايان هستند که با ايده‌ئولوژی ساختن از مذهب و دامن زدن به يهودی ستيزی، ترويج اين امر را که اسلام مذهبی است که لزوما خواهان جنگ و نفرت نيست ،ضروری می سازند. و صد البته که پرداختن به اين نکات نه تنها روشی ضد لائيک نيست بلکه در جهت اهداف لائيسته است که يکی از مهم ترينشان پايان دادن به جنگ میان مذاهب است. و ما ايرانی ها که حاکمان کشورمان، به قلع و قمع آزادی وجدان دست زده، بهایی‌ها را از دم تيغ می گذرانند، سنی ها را مورد تبعيض قرار می دهند، دراويش را سرکوب می‌کنند و برای انکار هولوکاست کنگره می گذارند، می بايد در صف اول مبارزه بر ضد يهود ستيزی باشيم. چرا که درک ابعاد اين فاجعه نه فقط به روشنگری در باره آزادی وجدان راه می برد بلکه به فهم ساز و کار فاشيسم هم ياری می‌رساند. امری که برای ما ضروری است. با درک چنين ضرورياتی است که دعوت علاءالدين را پذيرفتم. خوب است آقای عادفی و هم انديشان ايشان بدانند که هفت سال پيش، همراه با جمعی از روشنفکران و آزاد انديشان عرب و دنیای موسوم به مسلمان، گروه «مانيفست آزادی‌ها» را پی نهادم که حول محور لائيسته، روشنگری و مبارزه با تاريک انديشی‌هایی را پيش می‌برد که در اين جوامع فراگير است و در همان حال در ميان تحصيل کردگان هم به سبب عمق و گستردگی تابوها کم دامنه نيست: نفی آزادی زنان، ستيز با همجنس گرایی، نفی آزادی وجدان و يهودی ستيزی.2 جامعه ايران هم مبتلا به همين مسائل است و من به سهم خود تا آنجا که وقت و توانم ياری کرده در اين باره قلم زده و قدم برداشته ام. اما آقای عارفی دغدغه فهم مسائل را ندارد. هدف او تخطئه شهلا شفيق وهمه کسانی است که جرات می کنند قالب های فکری پيش ساخته ايشان و هم انديشانشان را مراعات نکنند و حالا بايد متهم به همکاری با ( يا آلت دست) اسرائيل هم بشوند تا از کرده خويش پشيمان گردند.

برای کامل کردن پرونده سازی، آقای عارفی به تفصيل به بيوگرافی برخی اشخاص دست اندر کار علالدين می پردازد تا بگويد همگی يهوديان صهيونيست و مدافع دولت اسرائيل هستند. اما با رديف کردن نام آنها، خود خط بطلان بر حرف خويش می کشد. فقط به چند مثال مشخص اشاره می کنم: خانم‌ها آنی هيدالگو، سوسياليست و معاون اول شهردار پاريس، جوليا کريستوا نويسنده طراز اول فرانسوی، فتحيه بنتاسو، عضو شورای اقتصادی و اجتماعی فرانسه، نيلوفر گوله آنتروپولوژيست ترک، آقای ژان موپاتا که مسيحی است و ناشری که سابقه ای طولانی در زمينه گفتگوی اديان دارد، آقای عبده فيلالی انصاری فيلسوف و اسلام شناس مراکشی. يک مراجعه ساده به سايت و مرور نام‌های ديگر محققان و روشنفکرانی که از فرهنگ های گوناگون به گرد هم آمده اند، موهوم بودن اتهامات آقای عارفی را روشن می کند. ليست امضا کنندگان و همکاران، طيف وسيعی از شخصيت‌های سياسی و اجتماعی در سراسر جهان (ديندار و بی دين ،مسلمان و غير آن) را نيز در بر می گيرد که از گرايشات گوناگون راست و چپ هستند و الزاماً مواضع یکسانی در قبال مناقشۀ میان اسراییل و فلسطین ندارند. حمایت شخصیت‌های با نفود سیاسی، برای امکان انتشار گستردۀ آثاری که علاءالدین به ترجمه‌شان همت می‌گمارد، ضرورتی انکار ناپذیر است. برای مثال، پیرامون کتاب ارزشمند پریمو لوی، «ایا این یک انسان است؟» ده‌ کنفرانس‌ در کشورهای خاورمیانه و مغرب (از استامبول تا قاهره) برگزار شده است.

اما هيچ يک از اين نکات مورد عنايت آقای عارفی نيست. او کار حب و بغض را تا آنجا به پيش می‌برد که مرا به سبب نقش فعال در شناساندن فيلم مستند کلود لانزمن، روشنفکر و سینماگر شناخته شده فرانسوی، مورد حمله قرار می دهد. احتمالا اگر آقای عارفی اثر کلود لانزمن را به خوبی می‌شناخت واگر می‌دانست تبلیغ برای پخش یک فیلم، به چه امکاناتی نیاز دارد، هرگز چنین حرف مضحکی را بر قلم نمی راند. اما فرض کنيم چنين باشد و من صاحب چنين قدرت و امکاناتی باشم. پرسش اينجاست که شناساندن اين شاهکار سينمای مستند که حاصل پنج سال کار پيگير کارگردانی تحسين شده در سراسر جهان در جهان و سندی تکان دهنده درباره فاجعه کشتار يهوديان است خطاست؟ نشان دادن اين فيلم به ضرر چه کسی است که آقای عارفی چنين بر آشفته است؟

پاسخ به اين پرسش با خود آقای عارفی است که اگر به آن التفات کند شايد روز و روزگاری متوجه شود که نقطه نظراتش بر مبنای دو اصلی است که امروزه تمامی گرايشات ضد يهود و مخالف صلح اسرائيل و فلسطين بدان توسل می جويند: اولين آن طفره رفتن از به رسمیت شناختن حق حيات اسرائيل است. صاحبان اين طرز تفکر، علی رغم ادعای مخالفت با گفتار احمدی نژادها، درست مثل اينان عميقا با موجوديت اسرائيل مخالفند و درست به همين دليل افکار و رفتارشان، علی رغم ادعاهای پرشور در حمايت از حق فلسطينی‌ها، آب به آسياب مخالفان صلح می‌ريزد.اين طرز فکر با نگرش‌هایی که خواهان برقراری صلح و تاسيس دولت فلسطين در کنار اسرائيل است می ستيزد.

از همين جاست دومين اصلی که مدافعانش مدام بدان توسل می جويند : هر جا که صحبت از يهود ستيزی و فاجعه هولوکاست به ميان می آيد بلافاصله اين استدلال را علم می کنند که بايد از فاجعه فلسطين هم سخن گفت، اگرنه ريگی به کفش این سخنگويان هست. و البته اين سخن ترفندی شناخته شده برای تقليل فاجعه هولو کاست و کم اهميت جلوه دادن خطر يهودی ستيزی است. اما کشتار يهوديان نه يک جنگ سياسی بلکه نتيجه نهایی منطقی است که با نژادی کردن يهوديت و پراکندن نفرت نسبت به يهوديان به مثابه صاحبان زر و زور و مکارانی توطئه گر، نهايتا به بيرون راندن آنان از رده انسانيت منجر می شود. در اين معنا ،هولوکاست، پديده ای است منحصر بفرد که روشن انديشی در آن برای توسعه وجدان بشری امری ناگزير است. و برای چنين روشنگری قطعا می بايست به اين پديده مستقل از جنگ اسرائيل و فلسطين نگريست. اختلاط اين دو پديده که ربطی به هم ندارند، فقط و فقط در خدمت تقليل دادن کشتار يهوديان به يک جنگ سياسی است و در خدمت گسترش يهودی ستيزی قرار می گيرد .

اما بهروز عارفی نه تنها عنايتی به اين نکته مهم ندارد بلکه می کوشد هر جور هست روش و منشی را که بدان اشاره رفت، حق و حقيقت جلوه دهد. بافته های آقای عارفی ، دريغا از حمايت های آشکار و پنهان برخی افرادی که ادعای افکار چپ و آزادی خواهانه دارند برخوردار است. آيا هنوز زمان آن نرسيده که اينان از تعصب و کورانديشی دست بشويند و به هتک حرمت افرادی که با نقطه نظرات آن‌ها موافق نيستند پايان دهند؟

١٥ می ٢٠١١
________________________

1- http://projetaladin.org
2 -http://www.manifeste.org

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=15374

اطلاعات

این ورودی در 10 مِی 2011 بدست در eshtrak، مقالات سیاسی/دیدگاهها - political articles/views فرستاده شد.