اشتراک eshtrak

خبری سیاسی فرهنگی! مسئولیت هر مقاله بعهده نویسنده آنست!

اخبار و گزارشات کارگری 3 اسفند ماه 1398

اخبار و گزارشات کارگری 3 اسفند ماه 1398

«با اتحاد پیروز میشویم، با افتراق شکست میخوریم»

– اعتصاب دانشجویان علوم پزشکی تهران در اعتراض به شرایط نامناسب قرنطینه برای ویروس کرونا وعدم تامین و فراهم سازی امکانات و تمهیدات لازم جهت ایمن سازی و محافظت از کادر درمان
– اعتصاب وتجمع  پرستاران بیمارستان‌های کاشانی و الزهرا دراعتراض به شرایط کاری طاقت فرسا،سطح نازل حقوق وعدم پرداخت بموقع مطالبات
– نامه ی شوراهای صنفی دانشجویان کشور به وزیرعلوم در خصوص تعطیلی دانشگاه ها به دلیل شیوع ویروس کرونا
– اعتراضات دامنه دار کارگران شهرداری مریوان نسبت به عدم پرداخت بموقع حقوق ومطالبات
– وضعيت نابسامان كارگران كارخانه قند شيروان (استان خراسان شمالى)
– صدور حکم زندان وشلاق برای رهام یگانه، فرید لطف‌آبادی و هیراد پیربداغی
– جان باختن یک کارگردیگرمعدن آلبلاغ اسفراین+ براثر مسمومیت
– جان باختن 24 کارگر معدن براثر حوادث کاری طی 5 ماه گذشته

*اعتصاب دانشجویان علوم پزشکی تهران در اعتراض به شرایط نامناسب قرنطینه برای ویروس کرونا وعدم تامین و فراهم سازی امکانات و تمهیدات لازم جهت ایمن سازی و محافظت از کادر درمان

روز شنبه 3 اسفند، دانشجویان علوم پزشکی تهران برای اعتراض به شرایط نامناسب قرنطینه برای ویروس کرونا وعدم تامین و فراهم سازی امکانات و تمهیدات لازم جهت ایمن سازی و محافظت از کادر درمان دست به اعتصاب زدند ودر محل کشیک‌های خود در بیمارستان‌ها حاضر نشدند و اعلام کردند تا زمان توجه مسئولان تمهیدات لازم جهت ایمن سازی و محافظت از کادر درمان را ایجاد نکنند، آنها به بیمارستان نخواهند رفت.

انترن‌های بخش داخلی بیمارستان شریعت،  داخلی بیمارستان سینا، اطفال مرکز طبی، اطفال امام، ای ان تی امیراعلم، پوست بیمارستان رازی، بیهوشی امام، بیهوشی شریعتی، سوانح سوختگی، قلب امام، مسمومیت بهارلو، زنان امام (با پیشنهاد خود اساتید)، زنان آرش، زنان شریعتی، زنان میرزا ، درمانگاه بهارلو، ارتو سینا (به جز کشیک)، جراحی سینا (به جز کشیک) و برخی دیگر از بخش‌های بیمارستان، اعتصاب کرده و حاضر به حضور در بیمارستان تا زمان ایمن شدن شرایط نشدند.

یکی از انترن‌های بخش پوست بیمارستان رازی گفت:امروز(3 اسفند) بعد از دو روز مذاکره توانستیم ماسک معمولی دریافت کنیم.

 انترن دیگری که در بیمارستان زنان محب یاس است،گفت: بیمارستان به صورت شبانه تخلیه شده و برای سانتر کرونا تبدیل شده است و هیچ وسایل مراقبتی جز یک ماسک ساده به ما نداده‌اند.

درهمین رابطه یکی از دانشجویان پزشکی به خبرنگار رسانه ای گفت:نخستین ضرورت برای رسیدگی به بیماران این است که امنیت جانی بخش پزشکی حفظ شود تا بتواند به بیمار برسد. مثل اینکه غریق نجاتی که شرایط مناسبی نداشته باشد را بخواهیم برای نجات یک فرد بفرستیم.

او افزود: شرط نخست این است که وزارت بهداشت شرایطی را ایجاد کند که دانشجویان و کادر پزشکی در محیط امن باشند تا بیماری را به دیگران منتقل نکنند زیرا آنها دائما با محیط آلوده سر و کار دارند، اما از آنجا که این شرایط در برخی از بیمارستان‌ها مهیا نیست، انترن‌های غیر کشیک و دانشجویان پزشکی در بیمارستان‌ها حاضر نشده‌اند.

این دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران ادامه داد: تصمیم کادر پزشکی به هیج عنوان به معنای فرار از درمان نیست بلکه اقدامی است که به واسطه آن بتوانند کنترل بیشتری ایجاد کنند.

یکی دیگر از دانشجویان علوم پزشکی تهران گفت: وزارت بهداشت در خروج نیرو‌های غیرضروری و خلوت‌سازی بیمارستان‌های قرنطینه تعلل می‌کند و این یعنی آلودگی بیشتر بیمارستان‌ها.

دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران در انتقاد به شرایط بیمارستان‌ها بیانیه ای هم  منتشر کردند،که بخش هایی از آن بقرارزیراست:

ما دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران که با همه اوصاف موجود، به هیچ وجه از مسئولیت اجتماعی خود در این شرایط نا آگاه نیستیم و نه تنها بنا نداریم کشور و مردم را در این شرایط بحرانی تنها بگذاریم بلکه بسیاری از ما حتی داوطلب خدمت برای حل این بحران هستیم، کما این که تا به حال اینگونه بوده و حضور ما و همکاران ما بخش عظیمی از لود درمانی کشور رو به عهده گرفته است.

نگرانی ما، از امکان وقوع سوءمدیریتی است که با توجه به اطلاعات فعلی (که هرچند اندک باشد) نشان می‌دهد به قدری وجود داشته است. ما جزء معدود کشور‌هایی هستیم که ریت مورتالیته (میزان مرگ و میر) به تشخیص بالا داشته و گزارش اولین موارد ابتلا به کرونا نیز فاصله بسیار کمی با گزارش مرگ و میر ناشی از آن دارد (همزمانی اعلام هردو مورد) که این مساله نشان از سوء مدیریت (چه به شکل اطلاع دیرهنگام به مردم، چه به شکل عدم تشخیص زودهنگام بیماری) این بحران دارد و موجب وارد آوردن آسیب‌هایی همچون گسترش بی مهابای شیوع بیماری و عدم اعتماد جامعه و نیز کادر درمان به اخبار و اطلاعات واصله و نیز دستورهای پیشگیری کننده است.

همچنین مدیریت اولیه پس از اعلام عمومی نیز دچار اشکالاتی است که باز هم بر بی اعتمادی کادر درمانی به عملکرد مسئولین می‌افزاید. مواردی همچون:

– کادر درمانی بعد از مواجهه با این بحران، به نحوی که باید و شاید از لوازم حفاظت شخصی برخوردار نبوده است که آثار سوء آن را می‌توان در بسیاری از موارد مثبت اعلامی که یا از کادر درمان بوده‌اند یا از بستگان آنها، جستجو کرد.

– نحوه تریاژ بیماران در بسیاری از بیمارستان‌ها به طریقی نامناسب انجام شده که گزارش‌های آن در گروه موجود است.

– بخش‌های مناسب و کافی جهت بستری موارد مشکوک به میزان کافی و با رعایت استاندارد‌های لازم در نظر گرفته نشده است؛ برای مثال بیمارستان‌های ریفرالی همچون امام و… که مملو از بیماران با مشکلات عدیده طبی، نقص ایمنی و … است، برای پذیرش این بیماران در نظر گرفته شده! حال آن که بهتر بود بیمارستان‌هایی کوچک‌تر و با امکان ترخیص بیماران موجود و عدم پذیرش بیماران عیر از سندروم حاد تنفسی (مشکوک به کرونا) برای این کار در نظر گرفته می‌شد، ضمن رعایت اصولی که دوستان از منابع علمی در گروه به اشتراک گذاشتند.

– همراهی و همدلی مناسب و این احساس که ما در کنار هم هستیم از جانب مسئولان و اساتید ایجاد نشد، به گونه‌ای که طبق گزارش‌ها، بخش عفونی زنان بیمارستان امام روز پنج شنبه با یک استاد و روز جمعه بدون حضور استاد و توسط کارورزان و دستیاران اداره شد! حال آن که انتظار می‌رفت علاوه بر اساتید، مسئولین نیز برای ایجاد دلگرمی و همدلی در این مراکز حضور پیدا کرده و از بیماران و کادر درمانی سرکشی کنند تا احساس رهاشدگی برای کارورزان و دستیاران ایجاد نشود (البته در همینجا باید از اساتید علی الخصوص اساتید طب اورژانس و مسئولینی که دوشادوش کادر درمان به ارائه خدمت می‌پرداختند تشکر ویژه شود و ما کارورزان قدردان آن‌ها هستیم.

مسئولین دانشگاه علوم پزشکی تهران بدانید بیانیه‌های شما برای دانشجویان کافی نیست و ما منتظر پاسخ مناسب، شفاف و قانع‌کننده شما هستیم و تا زمان عدم پاسخ درخور از سوی شما، حرف و عمل بدنه دانشجویی بزرگترین دانشگاه علوم پزشکی کشور یکی است:

بدنه دانشجویی خواستار توجه و فراهم کردن فوری تجهیزات و امکانات لازم (پروتکشن و ضدعفونی) برای تمامی پاویون‌ها، تمامی افراد در خوابگاه‌های دانشجویی از سوی دانشگاه هستند.

تمامی فراگیران می‌توانند به عنوان افراد داوطلب در این موقعیت خطیر در صورت تمایل و وجود پروتکشن کافی در امر درمان به صورت داوطلبانه حضور پیدا کنند.

الزامات مورد نیاز فراگیران: «ضرورت لغو حضور غیر ضروری و تامین ضروریات حضور ضروری» است و در صورت محقق نشدن خواسته‌های بدنه دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران و عدم توجه بیشتر از سوی مسئولین با اقدامات بیشتر و جدی‌تر این مجموعه پاسخ داده خواهد شد.

*اعتصاب وتجمع  پرستاران بیمارستان‌های کاشانی و الزهرا دراعتراض به شرایط کاری طاقت فرسا،سطح نازل حقوق وعدم پرداخت بموقع مطالبات

روز شنبه 3 اسفند، پرستاران بیمارستان‌های کاشانی و الزهرا برای اعتراض به شرایط کاری طاقت فرسا،سطح نازل حقوق وعدم پرداخت بموقع مطالبات دست ازکار کشیدند وتجمع کردند.

یکی از پرستاران حاضر درتجمع به خبرنگاررسانه ای گفت: خواسته پرستاران عدم تبعیض ، عدم شفافیت و بی عدالتی در پرداخت‌ها است.

وی افزود: اضافه کارهای اجباری و خارج از توان یکی دیگر از مشکلات پرستاران است به طوری که در همین دو بیمارستان کارانه از 100 هزار تومان تا 60 میلیون تومان هم داریم.

وی در رابطه با عدم پرداخت بموقع حقوق پرستاران گفت: بیمارستان‌های مختلف معوقات آن‌ها تفاوت دارد اما این 2بیمارستان 7ماه معوقه دارند.

وی با انتقاد از اجرا نشدن قانون بهره‌وری،افزود: بر اساس این قانون باید برای پرستاران روزهای تعطیل و شب‌ها با ضریب یک ونیم حساب شود که در اکثر بیمارستان‌ها به دلیل کمبود نیرو اجرا نمی‌شود و می‌گویند پول آن را می‌دهیم که در عمل این رقم بسیار کاهش پیدا می‌کند.

یکی دیگر از پرستار بیمارستان کاشانی اصفهان با بیان این‌که جامعه پرستاری خواسته‌های بحق دارد و خواهان اجرای عدالت است، بیان کرد: از خواسته‌های پرستاران اجرای قانون تعرفه‌گذاری پرستاری و حذف طرح قاصدک و اصلاح نظام پرداخت است، در این طرح وضع و میزان کارانه و اضافه‌کار پرستاران مشخص نیست و قطعاً نظام پرداخت اگر عادلانه و شفاف شود سبب رضایت پرستاران خواهد شد.

وی ادامه داد: همین درآمد اندک پرستاران در طرح قاصدک ضایع می‌شود، در این نرم‌افزار، کارانه و اضافه‌کار پرستاران با هم ترکیب می‌شود و کلاف سردرگمی را درست می‌کند به نحوی که پرستاران نمی‌دانند بابت اضافه کار و کارانه چقدر دریافت کرده‌اند.

وی یکی دیگر از مشکلات پرستاران را عدم پرداخت مطالبات دانست و گفت: این معوقات که از 2ماه تا 7 ماه و بیشتر هم می‌رسد واقعاً پرستاران را اذیت می‌کند.

این پرستار بیمارستان کاشانی اصفهان با تأکید بر اجرای قانون بهره‌وری پرستاری در کم شدن تعداد شیفت‌های پرستاری به ویژه خانم‌ها گفت: شیفت‌های سخت و سنگین و کمبود پرستار سبب شده است تا پرستاران و به ویژه بانوان پرستار که مسؤولیت خانه و تربیت فرزند را نیز برعهده دارند، نتوانند به مشکلات و مسائل زندگی خود بپردازند و به همین دلیل فشار زیادی را تحمل می‌کنند و اکثراً به فکر انصراف هستند.

یک کمک بهیار بیمارستان الزهرا اصفهان با بیان این‌که درد و مشکلات بسیار است، اما این‌که کسی به داد ما برسد، درد بزرگتری است، بیان کرد: سختی کار پرستاران، کمبود نیرو، تحت فشار بودن آنان از مشکلات این حرفه خطیر و مشکل است.

وی با بیان این‌که شرط انجام دادن درست کار، سلامت پرستار است، گفت: شیفت‌های کاری پرستاران باید به گونه‌ای باشد که پرستار بتواند با روحیه در سر کار حاضر شود.

این کمک بهیاربا بیان این‌که بهانه اولین تجمع ما قطع کردن ناهار پرستاران از شهریور ماه بود و اعتراض ما از اول مهر ماه شروع شد، عنوان کرد: پرسنل نامه‌نگاری‌های بسیاری با مسؤولان انجام دادند از جمله رئیس و ریاست دانشگاه علوم پزشکی و استانداری اما نتیجه‌ای حاصل نشد.

وی با بیان این‌که بر اساس مستندات این عمل خلاف قانون است، خاطرنشان کرد: فرانشیز درمانی کارکنان را قطع کرده بودند که با تجمع و نامه‌نگارهای بسیار به مسؤولان، برقرار شد.

کمک بهیار بیمارستان الزهرا اصفهان ادامه داد: یکی از بحث‌های اصلی و بغرنج پرسنل دانشگاه طرحی موسوم به قاصدک است که سبب تضییع حق زیادی شده است، در این طرح کارانه و اضافه‌کار پرسنل باهم ادغام و می‌شود و براساس آن پرداختی پرسنل غیرواقعی است؛ پرداخت‌ها به موقع انجام نمی‌شود و خیلی دیر پرداخت می‌شود.

وی ادامه داد: پرسنل بیمارستانی از مظلوم‌ترین کارکنان دولتی هستند، اگر برف، باران، سیل و آلودگی هوا باشد، باید سرکار حاضر شوند، برای او روز تعطیل و غیرتعطیل، عید، عزا و جشن ندارد، با وجود بیماری‌های واگیردار و مسری و خطرناک از جان خود که در معرض خطر است، می‌گذرد و صادقانه به بیمار کمک و پرستاری می‌کند اما هیچ کس درد و رنج او را نه می‌بیند و نه پای درد دلش می‌نشیند.

*نامه ی شوراهای صنفی دانشجویان کشور به وزیرعلوم در خصوص تعطیلی دانشگاه ها به دلیل شیوع ویروس کرونا

وزیر علوم، تحقیقات و فناوری جناب اقای غلامی

با سلام؛

با توجه به شرایط ناگوار شیوع ویروس کرونا در تعدادی از شهرهای کشور که اعلام عمومی دیرهنگام آن از سوی مراجع ذی ربط پس از فوت چند نفر از هموطنانمان انجام گردید، طبیعتا تمامی اقشار جامعه و از جمله ی آنها دانشجویان، در خطر ابتلا به این ویروس قرار دارند.

نظر به این مهم که انتقال و تکثیر این بیماری در مکانهای عمومی و پرجمعیت امری بدیهی بوده و جامعه ی دانشگاهی نیز در فضایی متراکم قرار دارد، انجام اقدامات و تمهیداتی در این شرایط اضطراری از جانب وزارت علوم ضروری است. زیرا هرگونه تعللی در این امر، بستر وقوع یک اپیدمی فاجعه بار را فراهم می اورد.

در همین راستا، شوراهای صنفی به عنوان نمایندگان قانونی دانشجویان کشور با توجه به وظیفه ی خود در حفظ و صیانت از حقوق دانشجویان که اساسی ترینشان حفظ سلامتی آنهاست، از آن وزارت مطالبات زیر را بی قید و شرط و بدون فوت وقت خواهان است:

۱اعلام وضعیت اضطراری و به تبع آن تعطیلی مراکز دانشکاهی به منظور کاهش تراکم جمعیتی تا کنترل کامل این بیماری در کشور

۲توزیع مجموعه غذایی و مکملهای غذایی برای دانشجویان و پرسنل دانشگاه‌ها

۳توزیع تجهیزات کمکی برای پیشگیری از شیوع و انتقال بیماری مانند ماسک استاندارد، دستکش، ژل ضدعفونی کننده و

۴معاینه ی پیشگیرانه ی دانشجویان در مراکز بهداشت دانشگاه و یا بیمارستانهای تحت قرارداد.

۵.انجام ضدعفونی کامل در محیط های خوابگاهی، دانشکده ها، سرویس ها و ….

شوراهای صنفی امضا کننده ی نامه:

1. دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان

2. دانشگاه آموزش عالی بم

3. دانشگاه نوشیروانی بابل

4. دانشگاه سمنان

5. دانشگاه صنعتی امیرکبیر

6. مرکز آموزش عالی استهبان

7. دانشگاه مالک اشتر اصفهان

8. دانشگاه یاسوج

9. دانشگاه صنعتی شیراز

10. دانشگاه صنعتی خواجه نصیر

11. دانشگاه منابع طبیعی و کشاورزی ساری

12.فعالین صنفی دانشگاه صنعتی ارومیه

13. شورای صنفی خوابگاه‌های سطح شهر دانشگاه تهران

14. دانشگاه گیلان

15. دانشگاه صنعتی همدان

16. دانشگاه علم و صنعت

17. دانشگاه دامغان

18. دانشگاه بیرجند

19. دانشگاه کردستان

20. دانشگاه خوارزمی تهران

21. فعالین صنفی دانشگاه تربیت مدرس

22. دانشگاه علم و فناوری مازندران

23. دانشگاه شیراز

24. دانشگاه صنعتی سهند

25. دانشگاه جامع علمی‌کاربردی مشهد

26. فعالین صنفی دانشگاه الزهرا تهران

27. دانشگاه فرهنگیان

28. دانشگاه گناباد

29. دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر

30. مرکز آموزش عالی کاشمر

31. فعالین صنفی دانشگاه شهرکرد

32. دانشگاه گرمسار

33. دانشگاه صنعتی شاهرود

34. دانشگاه تهران

35. دانشگاه سلمان فارسی کازرون

36. دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

37. دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین

38. دانشگاه ایلام

39. دانشگاه صنعتی اصفهان

40. دانشگاه هنر تهران

این لیست به روز رسانی خواهد شد …

برگرفته از کانال تلگرام شوراهای صنفی دانشجویان کشور

*اعتراضات دامنه دار کارگران شهرداری مریوان نسبت به عدم پرداخت بموقع حقوق ومطالبات

روز شنبه 3 اسفند برای باری دیگر، کارگران شهرداری مریوان اعتراضشان را نسبت به عدم پرداخت بموقع حقوق ومطالبات،رسانه ای کردند.

کارگران معترض شهرداری مریوان به خبرنگار رسانه ای گفتند : بعد از مراجعات مکرر به استانداری، در نهایت دو ماه دستمزد تا پایان برج پنج را پرداختند؛ در حال حاضر، دستمزدهای شهریور، مهر، آبان، آذر، دی و  بهمن را طلبکاریم؛ در عین حال عیدی امسال را هنوز به حساب ما واریز نکرده‌اند؛ هنوز از سال‌های گذشته (96 و 97) مطالبات مزدی پرداخت نشده داریم و مشخص نیست چه زمانی این معوقات پرداخت می‌شود.

به گفته‌ی این کارگران، مشخص نیست که در روزهای مانده تا پایان سال، هیچ برنامه‌ای برای پرداخت معوقات مزدی کارگران وجود داشته باشد.

*وضعيت نابسامان كارگران كارخانه قند شيروان (استان خراسان شمالى)

گزارش دریافتی:كارخانه قند شيروان در فاصله 40 كيلومترى بجنورد در جاده بجنورد شيروان و در فاصله 25  كيلومترى شيروان قرار دارد. اين كارخانه داراى 90 كارگر دائم كه متشكل از بخش هاى آزمايشگاه ، ادارى ، نگهبانى و انبار است و نزديك به 500 تن نيروى انسانى فصلى مى باشد.

كارگران فصلى با دو نوع قرارداد مستقيم و پيمانكارى مشغول به كار ميباشند. قرارداد هاى مستقيم مختص مسئولين بخش و سركارگر ها مى باشد كه دست مزد آنها يك ميليون بيشتر از كارگران قرارداد پيمانكارى است اما تعداد افراد داراى قرارداد مستقيم فصلى با كارخانه چيزى نزديك به 100نفر است كه اين با توجه به 400  نفرى كه قرارداد با پيمانكار نيروى انسانى دارند عدد ناچيزى است.

قرارداد هاى فصلى كه بلاى جان كارگران است در اين كارخانه به صورت 4 ماهِه و از ابتداى آبان تا انتهاى بهمن ماه مى باشد. كارگران فصلى به خصوص كارگرانى كه قراردادى – پيمانكارى هستند داراى مشكلاتى از قبيل رفت آمد و عدم پرداخت حق بيمه حداقل براى يك ماه در طول قرارداد و عدم پرداخت سنوات و عيدى مى باشند. و يكى از مشكلات اساسى نبود ايمنى كافى در محيط كار مى باشد. در همين دوره 4 ماهه استخدامى هاى امسال يك مورد سوختگى درجه یک  در ناحيه بين آرنج تا مچ دست راست يك كارگر را ما شاهد بوديم كه بدلیل تهديد به اخراج و عدم عقد قرارداد در سال بعد از پرداخت ديه و خسارت سر باز زدند. و يا در مورد ديگر يك كارگر با سابقه و با حدود 50 سال سن كه بر روى دستگاه شستشو با جتينگ كار ميكرد در ابتداى دى ماه در ساعت 4 بامداد در اثر يخزدگى جان خود را ار دست داد.

اينها فقط پاره اى از ستم موجود به كارگران كارخانه قند شيروان است.

*صدور حکم زندان وشلاق برای رهام یگانه، فرید لطف‌آبادی و هیراد پیربداغی

احکام رهام یگانه، فرید لطف‌آبادی و هیراد پیربداغی از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب صادر شد.

بنابه گزارش رسانه ای شده بتاریخ 3 اسفند،حسین تاج، یکی از وکلای پرونده بازداشتی‌های مقابل دادگاه انقلاب تهران با اعلام این خبر در صفحه توئیتر خود نوشت: رهام یگانه و فرید لطف‌آبادی، دو حامی حقوق کارگران برای اتهام اخلال در نظم عمومی به تحمل 6 ماه حبس و 74 ضربه شلاق محکوم که به مدت 4 سال تعلیق به همراه اقدامات مراقبتی شد. همچنین هیراد پیربداغی برای اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی به 6 ماه حبس تعزیری محکوم شد.

قابل یادآوری است که این سه فعال کارگری 12 مرداد ماه سال جاری درتجمع مقابل دادگاه انقلاب تهران همزمان با برگزاری دادگاه اسماعیل بخشی، علی نجاتی و دیگر متهمان کشت وصنعت نیشکر هفت ‌تپه برگزار بازداشت شده بودند.

*جان باختن یک کارگردیگرمعدن آلبلاغ اسفراین+ براثر مسمومیت

یک کارگرمعدن آلبلاغ اسفراین در استان خراسان شمالی براثر مسمومیت جانش را ازدست داد وشمار کارگران قربانی این معدن درسال جاری به هفت نفر رسید.

برپایه گزارش رسانه ای شده بتاریخ 3 اسفند، کارگر معدن سرب و روی آلبلاغ اسفراین به علت استنشاق گاز حاصل از وسایل گرمایش در چادر نصب شده در معدن، جان خود را از دست داد.

بنابهمین گزارش،در فصل سرما برداشت‌کنندگان در حوالی معدن چادر برپا کرده و در آنجا مستقر می‌شوند و با مساعد شدن هوا برای انتقال مواد معدنی برداشت شده، اقدام می‌کنند. کارگر آلبلاغ اسفراین به علت گازگرفتگی در این چادرها جان خود را از دست داد.

این هفتمین کارگری است که از ابتدای سال تاکنون در این معدن جان خود را از دست می‌دهد.

+كارگران معدن آلبلاغ اسفراين مانند سوختبران بلوچستان يا كولبران كردستان كه جان خود را براى به كف آوردن لقمه نانى در بيايان هابه خطرمى اندازند و گاها ( كه البته تعدادشان كم هم نيست) از دست مى دهند. اما نه تنها مورد حمايت سازمان تامين اجتماعى و بيمه قرار نميگيرند بلكه انگ فرصت طلب و قاچاقچى مى خورند.

شايد بپرسيد آلبلاغ كجاست و داستان از چه قرار است؟ بايد بگويم حق هم داريد كه نبود رسانه هاى مستقل محلى و كارگرى كه بايد صداى بى صدايان باشنداخبار مرگ زحمتكشان به شما نرسيده باشد. مرگ هايى در شرايط سخت در معادن تاريك و كوه هاى صعب العبور.

معدن آلبلاغ در فاصله شصت كيلومترى شهر اسفراين از توابع استان خراسان شمالى مى باشد. شهرى كه در آن بيكاران و كارگران فصلى براى بدست آوردن مقدار كمى درآمد در زمان بيكارى و نبود شغل دائم خود را به كوه هاى آلبلاغ از ارتفاعات ساريگل در قسمت شمالى شهر مى رسانند. تا با بالا رفتن از كوه و كندن معادن سرب به صورت غير استاندارد و انتقال آن با الاغ و استر و بيشتر به صورت كوله برى به حاشيه جاده آنرا به دلالان به چند دهم قيمت اصلى بفروشند.

معدنى كه در اين سه سال كه از كشف آن مى گذرد آن را به حادثه خيز ترين معدن ايران تبديل كرده است. معدنى كه با نبود امكانات ايمنى حتى اوليه و با ناديده انگارى مسئولين فقط در نه ماه اول سال جارى جان شِش تَن از اين عزيزان زحمتكش را گرفته است.

اين فقط تعداد كشته شدگان معدن آلبلاغ است. مصدومين اين معدن چند برابر تعدادن فوتى ها هستند. اين لشگر بيكاران و كارگران فصلى كه از روى ندارى به اين كار سخت و جان فرسا هجوم مى آورند. در نبود ايمنى كافى با مصدوم شدن و يا فوت و بدون حمايت سازمان تامين اجتماعى و نداشتن بيمه چه بر سر خودشان و خانواده هايشان مى آيد؟

و اعلام قُرُق كوه آلبلاغ توسط دادستان استان خراسان شمالى از ارديبهشت امسال رنجى ديگر بر رنج هاى كارگران و كولبران اين منطقه افزوده شده است. رنج “پيگرد قانونى” براى كارگران اين معدن رنجيست مضاعف كه بر رنج هاى بى پايان اين كارگران اضافه شده است.

*جان باختن 24 کارگر معدن براثر حوادث کاری طی 5 ماه گذشته

در مجموع 24 کارگر از ابتدای پاییز جان خود را از دست داده‌اند؛ به راحتی علل مرگ کارگران معدن، «بی‌احتیاطی» ذکر می‌شود، درحالیکه عدم رعایت دستورالعمل‌های ایمنی و بی‌مسئولیتی کارفرمایان مهم‌ترین دلیل آن است.

براساس گزارش رسانه ای شده بتاریخ 3 اسفند، «سخت‌ترین کار؛ کمترین مزد و کوتاهترین عمر، دنیای تاریک یک معدن‌کار» این سه کلیدواژه رنج‌نامه کارگران معدن کوهبنان کرمان است که برای «ایوب» نوشتند. ایوب مارندگانی، معدن‌کاری بود که 11 بهمن ماه بر اثر کشیده شدن دستگاه بونکر بر بدنش جان سپرد. افزایش مرگ کارگران معدن تا امروز به معنای ادامه این رنج عظیم است.

علی عطایی، کارگر سنگ آهن خواف بود که اولین روز اسفند ماه، توسط ماشین‌آلات لودر درحالیکه مشغول تعمیرات بوده، زیر گرفته شده و در جا فوت می‌کند. این کارگر معدن اپراتور دستگاه بوده و نه راننده لودر. ماشین‌آلات یکی از علل شایع مرگ‌های دلخراش در معادن است.

کارگر معدن زغال سنگ طبس نیز هفتم بهمن ماه بر اثر گیر کردن در میان سیم بوکسل دستگاه‌های کشنده جان داد.

در مجموع 24  کارگر از ابتدای پاییز جان خود را از دست داده‌اند. معدن اگرچه برای کارگران کابوسی تمام نشدنی است اما سودی که این بخش نصیب سهامداران خصوصی و دولتی می‌کند، بسیار زیاد است. ارزش کل معادن ایران معادن ثروت هنگفتی است که از آن نصیب کارگران بسیار کم است.

 به گفته وزیر صنعت، معدن و تجارت ارزش کل معادن و صنایع معدنی کشور 22 میلیارد دلار است. در واقع در حال حاضر که ارزش ریالی دلار به حدود 14 هزار تومان رسیده است، در واقع ارزش معادن و صنایع معدنی کشور نزدیک به 308 هزار میلیارد تومان و چیزی حدود سه چهارم بودجه سالانه کشور در سال آینده است و البته پولساز نیز هست.

اگرچه صنایع معدنی کشور یکی از پولسازترین حوزه‌ها در کشور است، اما جانِ کارگرانی که این ثروت عظیم را تولید می‌کنند، بی‌ارزش شده است. آنها نه نسبت به سودهای کلان نهفته در این صنایع نه دستمزد چندانی دارند؛ نه لااقل شرایط ایمنی کار به درستی در معادن اجرا می‌شود.

6 هزار معدن فعال در کشور وجود دارد و کارگران شاغل در این معادن به علت عدم نظارت کافی بر اجرای دستورالعمل‌های کلی و جزئی در هر معدن، در خطر است.

به راحتی علل مرگ کارگران معدن، «بی‌احتیاطی» ذکر می‌شود. درحالیکه بازرسی، آموزش و مجوز کار از ماشین‌آلات تا شرایط داخل محیط کار با رعایت دستورالعمل‌های کارشناسی‌شده کاهش چشمگیری خواهد داشت. اما مجموعه‌های عظیم کارفرمایی با وجود سودهای میلیاردی حاضر نیستند، هزینه اندک ایمنی کار را بپردازند.

علی عطایی، کارگری معدن سنگان خواف در یکی از معروف‌ترین معادن سنگ آهن کار می‌کرد اما حتی او نیز به سرنوشت شوم مرگ دچار شد. معادن سنگ آهن سنگان خواف در مجموع با ذخیره یک میلیارد تن، یکی از 10 معدن بزرگ سنگ آهن جهان است.

 به گفته مرتضی‌هاشم‌پور (مدیر مجتمع سنگ آهن سنگان)؛ ذخیره قطعی سنگ آهن در سنگان به بیش از یک میلیارد تن می‌رسد و معادن سنگ آهن سنگان خواف سهمی 22 درصدی در طرح جامع فولاد کشور دارد.

کارگر ثروت عظیمی تولید می‌کند اما هیچ سهمی از آن ندارد.

 فغانی (معاون اقتصادی و منابع انسانی مجتمع سنگ آهن سنگان) گفت: «میزان سود سال 97 مجتمع قابل ملاحظه و براساس برنامه سال 98، سودی نزدیک به 600 میلیارد تومان برای معدن سنگان پیش‌بینی می‌شود.» برای ملموس شدن این رقم خوب است بدانید که بودجه عمرانی استان خراسان شمالی در لایحه بودجه سال 98 حدود 530 میلیارد تومان بوده است. با این مقیاس شاید متوجه شویم که چه سود هنگفتی در این معادن نهفته است اما همچنان کارگران از حداقل حق، یعنی حق زنده مانده برخودار نیستند.

akhbarkargari2468@gmail.com

اطلاعات

این ویودی در 22 فوریه 2020 بدست در اشتراک - eshtrak فرستاده شده و با برچسب خورده.